Search
Search

نبذة عن كتاب تفسير زوره

شماره بازیابی: ‮‭1926/3‬‬
شماره مدرک کتابخانه مجلس: IR‭10-22762‬
زبان اثر: عربي
عنوان و نام پديدآور: تفسیر زوره [نسخه خطی]
تاریخ کتابت: ، قرن 11ق.
نام خاص و کميت اثر: ص 203-226.
قطع: ؛ وزیری باریک.5/16 * 5/24 سم.246ص.25س.
يادداشتهاي کلي: در مرکزی دانشگاه و کتابخانه فرهاد معتمد و خانقاه نعمه اللهی ، نسخه‌هایی از تفسیر زوره و تفسیر نامه دهقان خداپرست موجود است.
آغاز، آغازه، انجام، انجامه: 1تفسیر زوره از زردشت تصنیف آذر پزوه که انوشیروان او را زوره خوانده، بسمله، و به نستعین، به نام ایزد جان بخش روزی رسان چنین گوید آذرپزوه که من از اصفهانم و از نزاد کیومرث و از ساسانیان و از اردشیر نیکوکار و مرا روزی پادشاه خسروپور قباد ساسانیان و از اردشیر نیکوکار و مرا روزی پادشاه خسروپور قباد ساسانیان و از اردشیر نیکوکار و مرا روزی پادشاه خسرو پور قباد ساسانیان که او را انوشیروان گویند خواند و در پیش خود نشاند و فرمود که دانای ایران که ابوذرجمهر است پیر شده است و آنچه می‌خواهم ازو نمی‌آید و آنرا از تو بهتر شاگردی نیست میخواهم که تراکاری فرمایم گفتم پادشاه تویی و ما بنده فرمان، گفت ما را سخن چند است از سخن‌های ابراهیم زردشت که پیغمبر ایران بوده است و دانستن آن نامها بر همه دانشور دشوار است که سخن‌های چند است سربسته که به پارسی نه بزبان پهلوی نوشته و نزد پادشاه هد فرستاده بوده است و نام آن زوره است و در این چند روز پادشاه هند آن را به من رسانیده است و من خواهان آنم که آن سخنها را روشن گردانی تراهم بدانند و ترامزدی و یادگاری باشد گفتم آن زوره کدامست نامه را برداشت و بمن داد، درو نگاه کرد و شناختم که چه میگوید و چیز چند برو نوشته نزد خسرو بردم و او را خوش آمد و بخشش فرمود نامه دیگری آورده بمن داد که این را دهقان خداپرست نزد من نوشته اما سخن او دراز است او را کوتاه گردان و در سرانجام آنچه نوشته بنویسهمچنان کردم تا خدا زردهد و ابراهیم در آغاز نامه نوشته بود که…
2پایان نامه دهقان: ..از فرزندان شما کسی برنیاید که سزای پادشاهی باشد، و آنکهبود پادشاه بددل و ترسناک و بسیار خوار و شیفته زن باشد و کار بجایی رسد که زنان…و از هر سو مردم به ایران دست درازی کنند و پادشاهی از مردم شما برد و پس از هزار و اند سال باز پادشاهی بفرزندان کیومرث رسد (ص 226.)
2…و بدان نیک باش و مباش از بدان و آنکه از یزدان راهنمایی خواست و در هر کم و کاست دیندار آخریب و نیرنگ اوست از جان و دل برداشتن و آن مردار پلید را بجان و دل نگماشتن.(ص 223.)
نوع کاغذ:اصفهانی شکری رنگ.
تزئینات جلد:تیماجی قرمز.
نک: دانشگاه، 3/505؛ نشریه کتابخانه مرکزی، ش 3:322.
دنباله سخن میرزا بهرام چنین است: « دیگر از کتب خزانه شاهنشاه مذکور این چهار نسخه است، که سه نسخه آن را قریب سیصد سال قبل از پهلوی به فارسی ترجمه کرده‌اند و یک نسخه آن در زمان ملک نوشیروان عادل شرح شده و قریب چهل سال قبل جناب عبدالعلی خان شوشتری در کلکته یافته به توسط محمد علی خان شوشتری در کلکته یافته به توسط محمد علی خان شوشتری خدمت مرحوم…سر جمشید چی جی جی بهای بارونیت صاحب فرستاده و مرحوم مبرور سه نسخه از آن را در میان ارباب علوم انتشار داد.چون این بنده به ایران آمده به تفحص و تجسس کتب قدیم همت گماشت و هر چهار نسخه را به دست کرده چند جلد از آن استنساخ و خدمت امنای دولت ابد مدت پیشکش نمود».با این حال همان گونه که اشارت رفت زوره و تفسیر آن به هیچ وجه با دساتیر و مکتب پیروان آذر کیوان بستگی ندارد.و مضامین آن (که نگارنده با دقت کافی مطالعه کرده است) مطابقت با اصول فلسفه ایرانی و عقاید منقول از اوستا دارد. و شاید به راستی زوره ( با این نام یا نام دیگر) ترجمه یکی از کتاب‌های زرتشت است.اما اصالت تفسیر سخت مورد تردید است و قرائن عدم اصالت و ساختگی بودن در آن به چشم می‌خورد و چون تفصیل سخن درباره این کتاب مناسب فهرست نیست تنها این چند نکته را به اججمال یادآور می‌شوم:
الف.در بیشتر جای‌ها زرتشت همان ابراهیم دانسته شده و این نکته بین متن و شرح مشترک است.
ب.در مقدمه کتاب ا زبان خسرو چنین آمده است که «این سخن چند است سربسته که به پارسی نه، به زبان پهلوی نوشته».بنابراین لابد زرتشت با زبان پهلوی آن هم پهلوی عصر ساسانیکتاب نوشته بوده.
دیگر این که در زمان خسرو ساسانیاگر به فرض لهجه یا زبانی جز زبان پهلوی وجود داشته ولیزبان رایج مردم مسلما زبان پهلوی بوده و مردم با آن آشنا بوده‌اند پس دلیل دشوار بودن آن بر دانشوران چگونه پهلوی بودن آن بوده.و در هر حال زبانی که تفسیر با آن نوشته شده مسلما در عصر ساسانی معمول نبوده.(از این نظر وضع این کتاب کاملا شبیه به تفسیر دساتیر است که با دعاء معتقدان و مولفین آن از زمان‌های بسیار دور عینا باقی مانده).
ج.در متن زوره، گاه به جای «است» در آخر گکلمه، «ها» افزوده و مقصود تشبه به کلمات پهلوی بوده، چنان که نویسنده حاشیه نسخه چاپی پنداشته و گوید این گونه کلمات پهلوی در این کتاب فراوان است، و منظورش از کلمات پهلوی کلماتی است که در پایان آنها «ها» آمده.از این گذشته نویسنده تفسیر، کلماتی دیگر را از قبیل زمهریر، برزخ، یخچه، آتش‌چه را نیز پهلوی دانسته.اما تنها در یک مورد گفته او حقیقت دارد و آن نام«فرشجواد جر» برای طبرستان است.(صورت اصلی این کلمه پذش، خوار، گر، است). هم چنین وازه‌های نادری مانند کمرا، به معنی فلک ثوابت یا به نوشته مفسر، جای ستارگان بی روش (در لغت به معنی آسمان و فضای بالا) و نیز وازه‌هایی از فلسفه شرقی مانند اسپهبد و صنم در کتاب دیده می‌شود.
د.درباره نام کتاب زوره (در یکی از نسخه‌های مجلس، دوزه و در نسخه متعلق به کتابخانه خانقاه نعمه اللهی، زوره)، در کنار نسخه چاپی آمده است، که زوره فارسی سوره است و در یک حاشیه نیز به کتاب‌های لغت منسوب شده.اما در هیچ یک از لغات قدیم و جدید وو هندی و ایرانی چنین چیزی نیافتم و تصور می‌کنم این نام نیز ساختگی و به تقلید سوره قرآنی است و برای فارسی نشان دادن کتاب آن را زوره و یا زوژه کرده‌اند.در پهوی و سانسکریت سوره به معنی قوی و قادر و دلاور آمده است.(پورداود، یشتها؛ مزدیسنا، از دکتر معین 329).در پایان نامه دهقان خداپرست و در آنجا که از پادشاهان خوب و بد یاد شده، یزدجر جزء بدان آمده و تا آنجا که می‌دانیم پیش از خسرو در میان شاهان ایران، شاهی به نام یزدگرد نبوده.در آخر نامه دهقان خداپرست پس از نام یزدگرد چنین آمده «و بدان که همیشه گاهی که مردم ایران آغاز ستم و نیروی نهاده‌اند پادشاهی از دست ایشان برفته…و همیشه مردم شما گاهی که به دیار بلندی رسیده‌اند اهرمن ایشان را راه می‌زده است و خیال بد در سر ایشان می‌انداخته و از افسانه جمشید و کاووس این را درست دان.و از این بود که کیحسرو چون به پایه بلند رسید و ترسید که مبادا اهرمن او را از راه ببرد پادشاهی را بلهراسب داد و خود بغار رفت…و بدان که روش ستاره چنین می‌نماید که پس از پادشاهی پادشاه فرزندان او به خوبی پدر نباشد و میان ایشان نادرستی در میان آید و دور نیست که زیر دستان به ایشان دست درازی کنند و از بسیاری ناراستی در پادشاهی، به زیر دستن آسایش نماید و مردم همدیگر را بسیار بکند و از فرزندان شما کسی برنیاید که سزای پادشاهی باشد و آن که بود بد دل و ترسناک و بسیارخوار و شیفته زن باشد و کار به جای رسد که…از هر سوی مردم به ایران دست درازی کنند و پادشاهی از مردم شما برود و پس از هزار و اند سال باز پادشاهی به فرزندان کیومرث رسد».
دقت در این سطور نشان می‌دهد که نویسنده می‌خواهد از حوادث آخرین روزهای ساسانیان پیش از حمله عرب، روزگار یزدگرد و آشفتگی مردم، سخن بگوید، نخست (شاید در اثر بی اطلاعی یا حرص فراوان بر ساختن کتابی به نام زردشت) با خسرو از یزدجرد گذشته سخن گفته…؟پس از آن از ضعیف شدن پادشاهان نادرست و دست درازی دیگران به ایران و سرانجام از بازگشتن پادشاهی به فرزندان ایران پس از هزار و اند سال که مطابق است با سلطنت اکبر در ح 1000ق در هندوستان.و این فقرات پیشگویی‌های دساتیر را راجع به از بین رفتن دین تا پس از هزار سال…؟به یاد می‌آورد.(نک: فرهنگ ایران باستان، از پورداود، ص 30).در هر حال از این زوره و تفسیر زوره و نامه دهقان خداپرست تا کنون در جایی ذکری نیافتم به جز (همان گونه که قبلا اشاره شد) در فرهنگ‌نامه پارسی، از سعید نفیسی.مرحوم نفیسی در ذیل لغت ابراهیم چنین گفته: «در روایات ایرانی که ظاهرا در چهار پنج قرن پیش پیدا شده، ابراهیم را همانزردشت پیامبر ایران قدیم دانسته‌اند و کتاب زند را بدو نسبت داد و حتی در بعضی مآخذ ضعیف، ابراهیم زردشت نوشته‌اند و نیز کتابی مختصر در شرایع ابراهیم زردشت به نام زوره رواج داده‌اند که گویند برای پادشاههند نوشته است».
آقای دکتر معین نیز در مزدیسنا ،همین سخن را از مرحوم نفیسی نقل کرده‌اند (مزدیسنا، ص 89 فرهنگ نامه پارسی، ص 91 و 385).
وضعیت استنساخ نسخه: بر طبق نوشته دیباچه، نویسنده این تفسیر آذر پزوه (نه ازرزوه که در فهرست دانشگاه آمده) است که از اصفهان و هم زمان خسرو پادشاه ساسانی و از شاگردان بزرگمهر بوده و خسرو او را فرمان داده تا کتاب از زردشت را به نام زوره که به زبان پهلوی نوشته و نزد شاه هد فرستاهده و شاه هند به خسرو رسانیده، تفسیر کند.
يادداشتهاي مربوط به مشخصات ظاهري اثر: نوع خط:نستعلیق.
يادداشتهاي مربوط به نسخه موجود: 1در نسخه حاظر از تفسیر زوره، متن با نشان م (متن) و تفسیر با نسان ش (شرح) نمایانده شده است.
مشخصات اثر: شکل و سجع مهر:
متن يادداشت: بر پشت نخستین برگ دفتر نوشته و مهری است از محمد بن عبدالغفار رضوی.
يادداشت عمليات: وسط 10 برگ آخر برخی سوراخ و برخی وصالی شده و مقداری از کلمات از بین رفته است.
يادداشتهاي مربوط به نمايه ها، چکيده ها و منابع اثر: ماخذ فهرست: مجلد سوم، صفحه 26392642.
يادداشتهاي مربوط به خلاصه يا چکيده: آذر پزوه چون نامه را دیده، آن را شناخته و این شرح نوشته و تقدیم خسرو کرده خسرو را این تفسیر پسند افتاده و نامه‌ای دیگر که نوشته دهقان خداپرست بود بدو داد و فرمود تا آن را کوتاه کند.نامه دهقان خداپرست و تفسیر آن در ذیل برخی از نسخه‌های تفسیر زوره و از آن جمله در نسخه ما موجود و بدان پیوسته است.در فهرست دانشگاه به طور جداگانهمعرفی شده و در ذیل نسخه چاپی آن نیامده.درباره آذر پزوه اکنون چیزی نمی‌دانم جز این که مرحوم سعید نفیسی در فرهنگ نامه پارسی از او و تفسیر او بر زوره یاد کرئه و نوشته‌اند در افسانه‌های ایرانی نام آذر پزوه که هم زمان خسرو ساسانی بوده و کتابی به نام زوره داشته دیده می‌شود.در شارستان چهار چمن از آذر پزوه معاصر ساسانیان یاد شده.مرزا بهرام رستم نصرآبادی تفسیر زوره را با 3 کتاب از کتب دساتیری به نام‌های زردست افشار، خویش تاب و زاینده رود، چاپ کرده.اما زوره و تفسیر آن از ردیف کتب پیرامون آذر کیوان و عقاید دساتیری نیست و محتویات آن بر اصول عقاید ایران باستان و فلسفه مشرقی است و حتی یک وازه یا مطلب دساتیری در آن دیده نمی‌شود.میرزا بهرام در مقدمه مجموعه مذکور که به نام آیین هوشنگ نشر داده گوید:
صحافي شده با: الاستیعاب فی الاسطرلاب/ ابوریحان بیرونی (362-440ق.)1037852
تاريخ: 20121030
محل و شماره بازیابی:
125813
125813

بيانات كتاب تفسير زوره

اللغة

عربي

العنوان

تفسير زوره

تعليقات

اترك تعليقاً

لن يتم نشر عنوان بريدك الإلكتروني. الحقول الإلزامية مشار إليها بـ *

اترك تعليقاً

لن يتم نشر عنوان بريدك الإلكتروني. الحقول الإلزامية مشار إليها بـ *

کتب ذات صلة

روابط التحميل

الرابط المباشر

شارک مع الآخرین :