Search
Search

مجالس علاءالدوله = مقالات علاءالدوله سمنانی؛ گردآوری جلال‌الدین امیر اقبال بن سابق سیستانی.

نبذة عن كتاب مجالس علاءالدوله = مقالات علاءالدوله سمنانی؛ گردآوری جلال‌الدین امیر اقبال بن سابق سیستانی.

شماره بازیابی: 4000
شماره مدرک کتابخانه مجلس: IR‮‭10-36601‬‬
زبان اثر: فارسی
عنوان و نام پديدآور: مجالس علاءالدوله = مقالات علاءالدوله سمنانی؛ گردآوری جلال‌الدین امیر اقبال بن سابق سیستانی.
کاتب: جلال‌الدین.
تاریخ کتابت: قرن 1272ق.
قطع: ‮نیم خشتی. ‭12‬*‭21‬سم. ‭162‬ص. ‭19‬س.‬
آغاز، آغازه، انجام، انجامه: آغاز:الحمدلله رب العالمین… اما بعد بدان طالب حق مبین، که این نسخه را تالیف کرد برادر دینی… .
انجام موجود:… شنیده‌ام که در ری وقتی دو گروه شدند حنفیان و شافعیان تعصب مذهب میان ایشان جنگ افتاد و همچنان که تا شصت هزار مرد به شومی آن کشته آمدند… و فساد طاهر در آن وقت که پادشاه خربنده رافضی شد حکم کرد که نام خلفای اربعه نگویند و نام دوازده امام بگویند چون ایلچی به اصفاهان رفت تا این حکم برساند آنجا شیخی بود دانشمند اهل و من با او نیک بودمی او فتنه آغاز نهاد تا ایلچی را برنجانید و ترک ذکر صحابه کردند تا کار به جایی رسید که او را به گناهکاری به اردو می‌بردند و بیم کشتن و زیان بسیار به خلق اصفاهان رسید روزی او را بدیدم و گفتم تو مرد عاقل چرا چنین کردی آخر نمی‌دانی که ابوبکر بعد از رسول (ص) خطبه گفت و نام کسی نبرد… و بعد از او معاویه و بنی‌امیه هیچ کس نام خلفا نگفتند چون نوبت به عباسیان رسید.
رقم کاتب به قلم شکسته نستعلیق خوب است.
تزئینات متن:عناوین شنگرف.
تزئینات نسخه:بر پشت نخستین صفحه کتاب حدیثی به قلم شکسته نوشته و بین‌السطور با مرکب سبز رنگ‌آمیزی شده و نویسنده می‌گوید آن را در 1274ق در پس کوهک شیراز نوشته است.
نوع کاغذ:فرنگی شکری رنگ.
تزئینات جلد:تیماج قرمز رنگ یک لا.
در اول و آخر نسخه برگ‌های سفید اضافی وجود دارد و بر یکی از این برگ‌ها در آخر چند بیت و این یادداشت (با همان قلم شکسته) دیده می‌شود: شب سه‌شنبه 16 محرم الحرام 1276ق در دارالسلطنه اصفهان در عمارت آینه خانه شاه طهماسبی هنگام مراجعت از شیراز تحریر شد… .
نسخه‌ای دیگر از کتاب است که فیلم آن در کتابخانه مرکزی دانشگاه تهران محفوظ است.
در آغاز کتاب (پس از خطبه) چنین آمده: «بدان ای طالب حق مبین که این نسخه را تالیف کرد، برادر دینی و محبوب یقینی امیر الفقراء و فقیر الامراء جلال‌الدین امیر اقبال بن سابق سجستانی، به وقتی که در مجلس انس و حضرت قدس، مخدوم شیوخ الاسلام، علاءالدوله السمنانی قدس الله سره، مواعظ و فوائدی که بر لفظ مبارکش می‌رود، استماع میکرده نباید که به مرور روزگار بر خواطرش فراموش شود، همچنان که بر این ضعیف همان فوائد بعضی فراموش شده است، تا چون به قید کتابت مقید شود از امن تواند بود، قال المولف رحمه الله فوائدی که بر لفظ مبارک مخدوم حقیقی… میرفت گاه بود که به سبب غفلت من بر خاطر مرتب یاد نمی‌ماند، الحق هر یک گوهری قیمتی بود که از موج بحر الهی به کنار می‌افتاد، این ضعیف را دریغ نمود محافظت آن ناکرده و آن را مهمل گذاشتن، چه مدتی تقصیر کرده و بسیار فوائد از دست رفت تا روز عید فطر که بندگی (را) اندیشه افتاد که هیچ به از آن نباشد که این فوائد را در قید کتابت آورد و من بعد آنچه از لفظ مبارک بندگی مخدوم… استماع افتد بنویسد و آنچه از گذشته‌ها یاد آید نیز بنویسد که هرگاه مطالعه افتد هر سخن نبوی مذکر باشد و در راه دین ممد گردد».
این کتاب مجالس دارای خصائص لغوی و اصطلاحی و فوائد تاریخی است و در آن از روابط با ارغون خان و حسن چوپان و نیز از احمد غزالی و از جلال‌الدین سمنانی (عم علاءالدوله) و از کتاب معارف و عروه (از تالیفات سمنانی) یاد شده است.
اینک فهرست مجلس‌ها:
مجلس اول؛ سنه اربع و عشرین و سبعمایه؛ فرمود در اثناء تلاوت قرآن در خاطر افتاد که حق جل اسمه هر شبی هر یکی از نبی و آل و اصحاب او یاد کرده است.
مجلس دوم؛ روز دوشنبه در باغ صوفیا باد نشسته در حال که با اخی محمد دهستانی عتاب همی فرمود که مردم از چهار طبقه بیرون نیستند.
مجلس سوم؛ درویشان پنبه پیرو (بیرو کردن، زدن پنبه) می‌کردند بندگی مخدوم نیز موافقت می‌کرد و فرمود رسول (ص) هرگز بی‌کار نبود.
مجلس چهارم؛ فرمود بسیار کس باشند که معنی کلمه لا اله الا الله ندانند و در وی خواهند کتاب‌ها تصنیف کنند.
مجلس پنجم؛ فرمود قرآن می‌خواندم به این آیه رسیدم (در این مجلس علاءالدوله از امام قائم یاد کند و گوید: «مرا به حقیقت معلوم شد که او در وجود آمده است در فلان وقت که زعم روافض آن است که او نهان شده و راست آن بود که در دائر سیصدگانه اموال درآمد از چشم خلق مخفی شد و چندان عمر یافت که بمرتبه قطبی رسید و نوزده سال قطب بود بعد از آن وفات کرد قدس سره و در مدینه رسول او را دفن کردند چنانکه در عروه شرح آن را داده‌ام»)… .
مجلس ششم؛ می‌فرمود مرا در سلوک معلوم (شد) که هر که در جهان چیزی می‌پرستد او صفتی از صفات حق می‌پرستد.
مجلس هفتم؛ همان سخن را مکرر فرمود که در مجلس پنجم.
مجلس هشتم؛ فرمود امروز هر چند غائب می‌شدم، مرا معنی بر سر این بیت باز می‌آورد.
مجلس نهم؛ فرمود اگر می‌خواهم آنچه مرا معلوم می‌شود کشف کنم از این می‌اندیشم.
مجلس دهم؛ فرمود در معارف که نوشته‌ام ترا هیچ سخنی می‌آید و شبهه‌ای زحمت می‌دهد گفتم نه.
مجلس یازدهم؛ فرمود عجب حالست این مردمان از خود و از عالم سخت بی‌خبر هستند.
مجلس دوازدهم: بر سر کارخانه بود که دوشاب می‌پختند، این حقیقت را فرمود.
مجلس سیزدهم؛ شبی شیخ دام ظله اصحاب را جمع کرد که درویشی همین روز واقعه‌ای دید.
مجلس چهاردهم؛ از درویشی پرسید که چه واقعه گفته‌ای.
مجلس پانزدهم؛ در حمام اتفاق افتاد که اخی عبدالله خشتی از اردو رسیده بود با او حکایت می‌فرمود که دیدن حسن چوپان به چه سبب اتفاق افتاد.
مجلس شانزدهم؛ شب اول اربعین موسی بود اخی علی را و بیچاره را طلب کرد.
مجلس هفدهم؛ این بیچاره را فرمود که چه واقعه دیده‌ای بگوی.
مجلس هیجدهم؛ اخی علی مصری را پیش خود نشانده بود، بدایت حال خود را چنان که در عروه است به او تقریر می‌کرد در اثنا فرمود که روزی شخصی بر من اعتراض کرد که علاءالدین هندو مرد ظالم است و عوان و تو او را ارشاد می‌کنی.
مجلس نوزدهم؛ اخی علی مصری مرا فرمود درویشان که مصاحب تو آمده‌اند تو می‌پرس، و این اخی علی شیخی بود در ملک شام و روم مشارالیه.
مجلس بیستم؛ فرمود مردمان از این چند طبقه خالی نیستند.
مجلس بیست و یکم؛ آن بود که امیر چوپان به مازندران می‌رفت چون به صوفیا باد رسید به او گفتند شیخ اینجا است (این مجلس نیز شدت مخالفت تعصب‌آمیز سمنانی را با شیعه می‌رساند: «شیخ فرمود از آنگاه باز که خر بنده میل به روافض کرده و سنیان را میرنجاند و جمله امراء به موافقت او ترک مذهب حق کردند امیر چوپان نکرد، او را دوست داشته‌ام اما چهل سال است که از پیش ارغون بیرون آمده‌ام» در اینجا تفصیل مجلس خود را با ارغون شرح می‌دهد).
مجلس بیست و دوم؛ اخی علی مصری می‌گفت که پیغمبران بنی‌اسرائیل بعضی بوده‌اند که رکاب پادشاهان می‌گرفته‌اند، اگر مخدوم شیخ برفتی جهت مسلمانان بد نبودی.
مجلس بیست و سوم؛ می‌فرمود که سخن‌های ما را پیش امیر چوپان گفته‌اند و توجه ما را به حرب کفار شنیده گفته است که مصطفی گفته الصلح خیر.
مجلس بیست و چهارم؛ در واقعات درویشان سخنی میرفت فرمود نوشتن واقعا نزدیک من مستنکر است.
مجلس بیست و پنجم؛ فرمود عجب حالی است این حال پادشاهان که چگونه به هیچ می‌ناید.
مجلس بیست و ششم؛ چون این ضعیف پرسید مخدوم دام ظله این فایده فرموده بود، از تقریر اخی علی سیستانی نوشته شده (این مجلس در باب صفات ذات خداست).
مجلس بیست و هفتم؛ فرمود درویشان که به کاری مشغولند باید هیچ بطالی را راه ندهند در این مجلس از استاد خویش مولانا جمال‌الدین که صاحب تصانیف بسیار و شاگرد سید اخفش بود سخن می‌گوید.
مجلس بیست و هشتم؛ درویشی پرسید این که محیی‌الدین حق را وجود مطلق گفته معاقب بود در قیامت یا نه (در این مجلس نیز سخنی از سمنانی آمده که نمونه بارزی از تعصب و عناد با حقیقت است: «درویشی حکایت این همی کرد که او را در شام طعن همی کنند به آنکه معنی آیت طلاق را چنین می‌گوید که البته به یک نوبت سه طلاق جمع نیاید، اگر چه به یک نوبت صد طلاق گوید و دیگر آن که در حق، عمر گفته است که او در چندین مسئله خطا کرده است. شیخ فرمود آنکه در معنی آیت طلاق گفته معنی قرآن چنان است که گفته و مذهب امام جعفر صادق (ع) هم این است و روافض در این مسئله به قول او عمل کنند و اهل سنت و جماعت که می‌گویند سه طلاق به یک دفعه، از برای تقلید است، تا در این لفظ عوام دلیری نکنند و گر نه معنی قرآن همان است که ایشان گفته‌اند و اگر نه سه بار بود الطلاق مرتان نفرمودی اثنتان فرمودی»).
مجلس بیست و نهم؛ فرمود درویش می‌باید فائده جو باشد.
مجلس سی‌ام؛ حکایت کاریز می‌فرمود عملی نیک است چه آبی در زیرزمین به سعی کسی به روی زمین افتد… و از این جا کاریز صوفیا باد در افتاد (تاریخچه حفر قناتی است با همت علاءالدوله سمنانی 118).
مجلس سی و یکم؛ سخن می‌فرمود در حصر ممکنات و جوهر مفارق، که حکما چگونه اثبات کرده‌اند.
مجلس سی و دوم؛ روزی می‌فرمود که درویشان باید که زود… به سخنان رنگین… فریفته نشوند… فرمود در آن وقت ارغون این ضعیف را از راه بغداد باز گردانید به جبر به اردو برد… عم من جلال‌الدین سمنانی وزیر بود و خال من سیاین قاضی ممالک و ندیم در این مجلس از استاد خود شیخ عفیف‌الدین و از حاجی آملی یاد می‌کند.
مجلس سی و سوم؛ بیچارگان را طلب داشت یعنی اخی علی رومی و اخی علی سیستانی و کاتب ضعیف… سیستانی شب نوزدهم ذی‌الحجه فرمود توجه مردانه می‌باید کرد.
مجلس سی و چهارم؛ فرمود درویشان باید بدانند که آخرت جان دنیاست.
مجلس سی و پنجم؛ در حمام این ضعیف از لطیفه انانیت سوال کرد.
مجلس سی و ششم؛ فرمود جمله انبیا که آمده‌اند از بهر آن آمده‌اند تا چشم خلق را بگشایند.
مجلس سی و هفتم؛ فرمود شما را طلبیده‌ام تا واقعه علی را بشنوید که دوش دیده است.
مجلس سی و هشتم؛ فرمود امروز که می‌خواندم در خاطر من آمد که درویشان را بطلبم بگویم البته بسیار خوانند.
مجلس سی و نهم؛ فرمود که درویشان بیستم ماه وقت خلوت خواهد بود اما نگاه داشتن شرائط خلوت را جد بلیغ می‌باید.
مجلس چهلم؛ فرمود که مقصود از نوشتن فلاح بیشتر بود.
يادداشتهاي مربوط به مشخصات ظاهري اثر: نوع خط:نستعلیق تحریری.
يادداشتهاي مربوط به نسخه موجود: 1ناتمام و در اصفهان نوشته شده است (ظاهرا بیش از این در دست کاتب نبوده است).
مشخصات اثر:
شکل و سجع مهر:
یادداشتهای تملک:
متن يادداشت:
در ذیل سطر آخر مهر بیضی کوچکی است به خط نستعلیق با عنوان یا جلال و پس از آن دو بیت از بابا طاهر.
بر پشت نخستین برگ‌های اضافی اول نسخه تملکی است از میرزا طاهر تنکابنی و علی‌اصغر بن محمدابراهیم و میرزا علی‌اصغر خان امین‌الملک با مهری به نقش «امین‌الملک».
يادداشت عمليات: کنار برگ آخر نسخه وصالی دارد.
يادداشتهاي مربوط به نمايه ها، چکيده ها و منابع اثر: ماخذ فهرست: مجلد ششم، صفحه 5092-5095.
يادداشتهاي مربوط به خلاصه يا چکيده: چهار «مجلس» است و مجلس اول روز عید فطر سال 721ق گویی در آغاز هر مجلس تاریخ و گاه مکان مجلس ذکر گردیده.
عنوانهاي گونه گون ديگر: مقالات علاءالدوله سمنانی
تاريخ: 20141118
محل و شماره بازیابی: 189333

بيانات كتاب مجالس علاءالدوله = مقالات علاءالدوله سمنانی؛ گردآوری جلال‌الدین امیر اقبال بن سابق سیستانی.

اللغة

فارسي

العنوان

مجالس علاءالدوله = مقالات علاءالدوله سمنانی؛ گردآوری جلال‌الدین امیر اقبال بن سابق سیستانی.

تعليقات

اترك تعليقاً

لن يتم نشر عنوان بريدك الإلكتروني. الحقول الإلزامية مشار إليها بـ *

اترك تعليقاً

لن يتم نشر عنوان بريدك الإلكتروني. الحقول الإلزامية مشار إليها بـ *

کتب ذات صلة

روابط التحميل

الرابط المباشر

شارک مع الآخرین :