Search
Search

کلیات عطار نیشابوری

نبذة عن كتاب کلیات عطار نیشابوری

شماره بازیابی: 1147
شماره مدرک کتابخانه مجلس: IR‭10-19603‬
زبان اثر: فارسی
عنوان و نام پديدآور: کلیات عطار نیشابوری [نسخه خطی]
قطع: خشتی. 17*25سم. 390گ. 46بیت.
يادداشتهاي مربوط به عنوان و پديدآور: عارفی که به نام عطار یا شیخ عطار معروف گردیده نامش محمد و لقبش فریدالدین و اصلش از تون و مولدش نیشابور و پدرانش به عطاری مشغول و نسبش به سلسله انصار متصل و پدرش را ابراهیم نوشته‌اند. بیش از صد سال در این جهان زندگانی نموده و از هفتصد کتاب بیشتر مطالعه نموده و در اثر آنها مولفاتی به نظم و نثر از خود به یادگار گذاشته و ظهور مولوی را در روم پیشگویی کرده و در اثر اینکه در اواخر عمر بی‌پرده و بی‌پروا تشیع خود را اظهار نموده، از عالم و عامی زمان رنج‌ها دیده و قاضی سمرقند عمرو نام او را تکفیر نموده و بنا به گفته خودش در لسان‌الغیب و مظهرالعجائب او را آتش زده و بنابر تاریخی که در آخر مظهرالعجائب چاپی موجود است انشاء آن کتاب در 584ق. آغاز و در 585ق. خاتمه یافته و در این هنگام بیش از صد سال داشته، بنابراین بایستی تولد وی در حدود سال 472ق. باشد ولی در کتب تذکره تولد او را در 513ق. نوشته‌اند. وفات یا شهادت عطار را در 617 و 618 و 619 و 627 و 632ق. نوشته‌اند و امین احمد سال 619 و 627ق. را نقل نموده و گوید 114 سال زندگانی کرده و این ماده تاریخ را هم در ذیل بیانات خویش آورده:
شیخ عطار آن فرید روزگار/ مرشد شاهان و شاهنشاه فقر
شد شهید راه فقر آن رهنما/ سال تاریخش از آن شد راه فقر = 586
و در تذکره الشعراء و مجالس المومنین وفات شیخ عطار در 589ق. نقل گردیده، بنابراین قول و اینکه وفات وی در یکی از سال‌های نامبرده در سطور بالا وحی منزل نیست نگارنده آنچه در بیت نامبرده بدان تصریح گردیده و احتمال تغییر و تحصیف در آن کمتر از عدد راه دارد ترجیح می‌دهد و اینکه بعضی گفته‌اند 114 یا 190 کتاب تالیف نموده اغراق تصور می‌کند و آنهایی هم که گفته‌اند اشعار وی در حدود صدهزار بیت می‌باشد بی‌دقت گفته‌اند چرا که خود وی شماره ابیات هفده کتابش را 202060 بیت معین نموده و آنان که گویند روح منصور حلاج در عطار حلول کرده شاید ابیات هیلاج‌نامه را که در ذیل آن کتاب نقل می‌کنیم دیده باشند و ما در زیر این سطرها ابیاتی که مطالب بالا از آنها استفاده شده در اینجا می‌آوریم:
ص 169 مظهرالعجائب چاپی:
اصلم از تون است و نیشابور جای/ باشدم در مشهد سلطان سرای
ص 191 مظهرالعجائب:
شهر من تونست و نیشابور هم/ در زمین طوس گشتم محترم
ص 191 مظهرالعجائب:
اصل من از تون معمور آمده/ مولدم شهر نشابور آمده
هست نام من محمد ای سعید/ شد فریدالدین لقب از اهل دین
ص 311 مظهرالعجائب:
قرب صد سال است و کسری زین سخن/ کو نشسته در میان جان من
من ز لطف او بحق بینا شدم/ من ز نطق او بحق گویا شدم
چون مرا عطار خواند آن شاه جان/ من شدم عطار در ملک جهان
خود پدر چون جد من عطار بود/ نسبتش از فرقه انصار بود
ص 338 مظهرالعجائب:
اندرآن سالی که طبعم گشت یار/ بود سال پانصد و هشتاد و چار
سال عمر من ز صد بگذشته بود/ جمله اعضایم بدرد آغشته بود
سال تاریخش چو کردم جستجوی/ گفت جان «سر عجائب را بگوی = 585»
ص 234 مظهرالعجائب:
ای برادر من نیم بدخواه تو/ در معانی میشوم همراه تو
هر چه گفتم کن قبول از بهر حق/ زانکه خواندم نزد استاد این سبق
هفتصد و ده از کتب برخوانده‌ام/ زان بعلم معرفت ارزنده‌ام
ص 124 مظهرالعجائب:
قصد من بسیار مردم کرده‌اند/ خاطر مسکین من آزرده‌اند
جور بسیار از جهان بر من رسید/ جور دنیا را همی باید کشید
ص 300 مظهرالعجائب:
عارفی واقف ز اصل هر علوم/ بعد من پیدا شود گوید بروم
گرتو مست وحدتی زو گوش کن/ جام عرفان را ز دستش نوش کن
او بنوشد او بپوشد از یقین/ از کف سلطان معنی شمس دین
از همان جامی که من نوشیده‌ام/ وز همان خرقه که من پوشیده‌ام
رهرو راه نبی او را بدان/ پس ز احمق سر ما را کن نهان
ص 303 مظهرالعجائب:
من طریق جعفری دارم بیات/ خوردم از ساقی کوثر این شراب
چونکه دین من ترا معلوم شد/ بغض و کین من زتو مفهوم شد
عمرو قاضی چون مراد دشمن گرفت/ مسخ گردید و ره گلخن گرفت
ص 247 مظهرالعجائب:
از جمیع انبیای هر زمان/ شد نبوت ختم بر احمد بدان
بعد از آن ختم ولایت بر علیست/ نور رحمت از کلام او جلیست
بعد حیدر ختم بر مهدی بود/ آن که در دین هدی هادی بود
این کتاب من چو نائب آمد است/ مظهر کل عجائب آمده است
خارجی گر منع فرماید مرا/ رافضی گوید مرا او بر ملا
این ز گفت شافعی شد حاصلم/ حب رفض است و هست آن در دلم
رفض نبود حب او ای رافضی/ گمره آن کو نیست بر او ملتجی
او ولی آمد بگفت کردگار/ انما برخوان و بر وی شک میار
در مظهر الاسرار (گ 81- نه 1) گوید:
کتب بسیار دارم گر بخوانی/ ازو دنیا و عقبی هم بدانی
عطار نام برخی از کتاب‌های خویش را در بخش دوم مظهرالعجائب (مظهرالاسرار) گذارده است و گذشته از این در جاهای دیگر از این کتاب و کتاب‌های دیگر خود مولفات خود را متفرقا نیز نامبرده است.
شرح حال عطار با مطالعه لباب الالباب، 2/ 337-339؛ تذکره الشعراء، ص 187-192؛ نفحات الانس، مجالس العشاق (مجلس 22)؛ هفت اقلیم، ص 604-616 م.س؛ مجالس المومنین، ص 296-300؛ کشف الظنون، در صفحات بسیار آن؛ ریاض السیاحه، 164-170؛ تاریخ مغول، ص 531-532 و دیوان منطق الطیر و مظهرالعجائب و الهی‌نامه و مصیبت نامه و کتاب‌های دیگر خود عطار نگارش یافته است.
تزئینات متن:عناوین مطالب مثنوی نیز با طلا و شنگرف و غیره است.
تزئینات نسخه:در آغاز هر یک از شش مثنوی که ذیل این سطرها معرفی می‌شوند سر سوره بسیار ظریفی می‌باشد و با طلا نام مثنوی‌ها بر آنها نگارش یافته و پشت صفحه نخستین ترنج بسیار زیبائی است که بر آن کاغذ چسبانیده‌اند و همه برگ‌ها با طلا جدول‌کشی شده.
نوع کاغذ:بخارایی.
تزئینات جلد:نیم‌ضربی، طرف درون طلاپوش.
1. الهی‌نامه، گذشته از ش 443 کتب خطی، شماره‌های 1147 و 1154 و 1156 دارای این مثنوی در 21 مقاله و بیشتر از نسخ این کتاب که در حدود هفتهزار بیت می‌باشد بدین بیت آغاز می‌شود:
الهی نامه را آغاز کردم/ بنامت باب نامه باز کردم
ولی کهنه‌ترین نسخه این کتابخانه که در 837ق. نوشته شده بدین بیت:
بنام کردگار هفت افلاک/ که پیدا کرد آدم از کفی خاک
و نسخه آقای سلطانی بهبهانی که در 873ق. نوشته شده بدین بیت که دومین بیت نسخه چاپی است آغاز گردیده:
بنام آن‌که ملکش بی‌زوال است/ به وصفش نطق صاحب عقل لالست
این اختلاف که در اینجا مشاهده می‌شود اختصاص به آغاز «الهی‌نامه» ندارد و از آغاز تا انجام این کتاب و دیگر کتاب‌های عطار به حدی اختلاف موجود است که حدی برای آن معین نتوان نمود و برخی از آنها را در ذیل خصوصیات نسخ یاد کرده‌ایم. در 1355ق. در تهران چاپ سنگی شده است.
2. اشترنامه – شترنامه، این مثنوی عرفانی در حدود سه هزار و ششصد (3600) بیت. به نوشته ریو عنوان نسخه‌ای که از اشترنامه در کتابخانه (موزه بریتانیا) می‌باشد «خردنامه شیخ عطار» است و نگارنده تاکنون بدین نام کتابی منسوب به عطار در آثار خود وی یا در کتب تذکره و رجال نیافته.
3. اسرارنامه، نسخه‌ای که پیوسته ش 1147 می‌باشد در حدود دو هزار و چهارصد (2409) بیت و نسخه دیگر که پیوسته ش 1154 است در حدود سه هزار و دویست و پنجاه (3250) بیت می‌باشد و نسخه اخیر اگرچه هشتصد و پنجاه (850) بیت از نسخه کهنسال دیگر بیشتر دارد، نویسنده آن در اثر تعصب مذهبی مدائح سه خلیفه نخستین را که در نسخه اول می‌باشد ننوشته و آغاز این کتاب تا سه بیت با «کنزالحقائق» که منسوب به عطار ولی از دیگری است در هر دو نسخه یکی است و نسخه دوم نیز آخرین بیت آن همان است که «کنز الحقائق» بدان خاتمه یافته است. نسخه دوم این کتابخانه مطالب را در سیزده مقاله و خاتمه‌ای در پند بیان نموده و این تقسیم در نسخه کهن سال نیست و اسرارنامه در 1298ق. در تهران چاپ گردیده است.
4. بلبل‌نامه، این مثنوی در حدود ششصد (600) بیت می‌باشد. آغاز نسخه چاپی (سال 1312ش. در تهران) و نسخه‌ای که پیوسته ش 1148 می‌باشد این است:
بتوفیق خدای صانع پاک/ که دانش می‌نهد در مرکز خاک
ولی نسخه‌ای از این کتاب که پیوسته به ش 443 کتابخانه می‌باشد بدین بیت:
قلم برگیر و راز دل عیان کن/ سرنامه به نام غیب‌دان کن
که بیت سوم نسخه چاپی می‌باشد، آغاز گردیده و آن نسخه منتخبی از بلبل‌نامه است نه تمام آن و در آخر آن نسخه منتخب نصائح و اندرزهائی می‌باشد که به پسر خود داده و در نسخه چاپی و نسخه خطی این کتابخانه نیست.
5. پندنامه، این مثنوی در حدود هشتصد (800) بیت می‌باشد و نسخه چاپی آن بدین بیت آغاز گردیده:
حمد بیحد آن خدای پاک را/ آن که ایمان داد مشتی خاک را
و پس از آن این بیت است:
آن که در آدم دمید او روح را/ داد از طوفان نجات او نوح را
ولی بیت نخستین نسخه خطی پیوسته ش 1149 این بیت است:
ابتدا کردم بنام کردگار/ خالق خلق از صغار و از کبار
و بیت دوم همان است که در نسخه چاپی است.
این کتاب نخست در نیمه دوم ق 19م. در پاریس و در 1290ق. از روی چاپ اول در تهران و منتخبی از آن در سالنامه پارس (سال 1320ق.) چاپ گردیده است.
6. جواهر الذات یا جوهر الذات و جواهر نامه، بخش اول این مثنوی در حدود دوازده هزار و چهارصد (12400) بیت و بخش دوم در حدود یازده هزار و ششصد (11600) بیت می‌باشد.
آغاز:
بنام آنکه نور جسم و جانست/ خدای آشکارا و نهانست
هر دو بخش این کتاب در 1355ق. به نام جلد اول و دوم جوهر الذات در تهران چاپ سنگی شده است.
7. خسروگل – خسرونامه – گل و هرمز، این مثنوی و نسخه‌ای که پیوسته ش 1147 می‌باشد در حدود هشت هزار و پانصد (8500) بیت است و نسخه‌ای که در 1295ق. در هند چاپ شده در حدود هفت هزار و هفتصد (7700) بیت می‌باشد و در خود این کتاب آن را خسرونامه نامیده ولی در مظهرالعجائب (نسخه خطی) در ذیل هفده کتاب مولفه خود آن را خسروگل نامیده و ظاهرا گل و هرمز نیز همین کتاب است چراکه داستان گل و هرمز را نیز در اینجا آورده است ولی در فهرست نسخ فارسی انجمن بنگاله در ضمن کلیات و معرفی مندرجات آن خسروگل را با همین آغاز نقل نموده و آغاز گل و هرمز این بیت را آورده است:
بنام آنک جان داد و جهان ساخت/ زمین را جفت طاق آسمان ساخت
آغاز:
بنام آنک گنج جسم و جان ساخت/ طلسم گنج جان هر دو جهان ساخت
8. دیوان عطار، شامل قصائد و غزلیات و رباعیاتی از عطار می‌باشد و در حدود ششهزار (6000) بیت است ولی مندرجات آن مرتب به ترتیبی نیست و دیوانی که از عطار در 1319ش. آقای سعید نفیسی تصحیح و چاپ کرده‌اند شامل همه مندرجات این دیوان ولی مرتب به ترتیب قافیه‌ها است.
آغاز:
سبحان قادری که صفاتش ز کبریا/ بر خاک عجز می‌نکند عقل انبیا
9. رموز اهل راز، در هیچیک از کتب تذکره و مقدماتی که بر آثار عطار نوشته شده کتابی بدین نام به وی نسبت داده نشده ولی خود وی در لسان الغیب (ص 328 نه) در ذیل چند کتاب مولفه‌ای که از خود نام برده گوید:
هر که برخواند رموز اهل راز/ او بود در صورت شرعم نماز
و نیز در اشترنامه (ص 137 نه) گوید:
در رموز سر سبحانی بخوان/ سر این اسرار سبحانی بدان
بنابراین مسلما عطار کتابی بدین نام داشته، در فهرست‌های داخلی و خارجی و کشف الظنون هم نسخه‌ای بدین نام نیافتم. پس از دقت کامل و مراجعه معلوم شد که از آغاز این نسخه تا بیت چهارم ص 26:
یک زمان این پرده‌ها را برگسل/ این خیال چرخ صورت را بهل
مرتبا از اشترنامه می‌باشد، پس از آن تا بیت اول، ص 244، از کتاب اشترنامه نیست و پس از آن، اشترنامه از همان‌جا که در ص 26 مانده بود:
کز تو بستاند بعالم داد خویش/ خه‌تر ازین خیز و بستان داد خویش
نگاشته شده و بدین بیت:
عشق و فهم و عقل و ادراک و یقین/ حزن و شوق و ذوق از او شد کفر و دین
از اشترنامه قناعت نموده و نیز بدون فاصله بیت دیگری از رموز اهل راز را نوشته و تا آخر پیش رفته است و در این قسمت اخیر ابیاتی از اشترنامه نیافتم و اشعار نامبرده از اشترنامه در این نسخه در ح 562بیت است. بنابر آنچه گفته شد عطار به نام «رموز اهل راز» کتابی داشته و شاید کمتر صفحه‌ای در این نسخه باشد که نامی از راز و اهل راز در وی نباشد، برای اینکه خوانندگان با اطمینان کامل این نسخه گم شده عطار را در این کتابخانه موجود دانند چند بیت از آن را نقل می‌کنم:
ص 46 نه: گنج کل خاکست نزد اهل راز/ مینماید خاک سر دوست باز
ص 124 نه: سر بباز و راز را دریاب تو/ گرنه کل رفته اندر خواب تو
ص 132 نه: دست در دامان حیدر زن براز/ تا ز حیدر گردی آنجا سرفراز
ص 148 نه: بیخبر اینجا بدان این راز زود/ کار خود کلی در آنجا ساز زود
ص 152 نه: تا ترا جان است تن ای مرد راز/ می‌نیازی دید این اسرار باز
ص 188 نه: این همه پیدا نهان گردد براز/ ذات خواهند گشت بیشک اهل راز
ص 190 نه: پرده‌ها چون برفکندی رازگوی/ راز خود با جمله مردان بازگوی
ص 202 نه: زین بیانها واقف هر راز شو/ عاقبت با جان جان دمساز شو
ص 217 نه: در ریاضت باش در کل پاک باز/ پاکبازی کرده‌اند مر اهل راز
ص 294 نه: این حقیقت هم بجانان یافت باز/ عاقبت منصور تا شد اهل راز
گذشته از ابیات بی‌شماری که راز و اهل راز در آنها یاد شده در ص 293 و 306 با شنگرف عنوان مطالب رموز نوشته شده و این نیز موید دیگری است. شماره ابیات این کتاب پس از تفریق 562 بیت اشترنامه در حدود پنجهزار و پانصد (5500) بیت می‌باشد و عنوان مطالب به قرینه اینکه در چندین مورد تصریح شده مجالس است.
9. مختارنامه، بنابر بیان خود عطار در مقدمه‌ای که در حدود یکصد بیت بر این کتاب نوشته از ششهزار بیت رباعیان خود یکهزار یا بنابر نگارش در بعضی از نسخ مقدمه دوهزار آن را به کلی معدوم و آنچه باقی مانده آنها را در پنجاه باب برحسب موضوع مطالب آنها مرتب نموده و بدین نام نامیده است ولی دو نسخه این کتابخانه شامل دوهزار (2000) رباعی و نسخه کهن‌سال ش 1147 دارای یکهزار و پانصد (1500) بیت می‌باشد و آغاز و انجام نسخه دو رباعی است. این کتاب در 1353ق. در تهران چاپ سنگی شده و در ح 4000بیت است.
10. مصیبت‌نامه، این مثنوی در حدود هشت هزار (8000) بیت در چهل مقاله و شاعر در اینجا تخلص فرید و عطار هر دو را به کار برده است، این کتاب در 1354ق. در تهران چاپ سنگی گردیده است.
11. مظهرالاسرار و مظهرالعجائب، عطار در این دو مثنوی پرده از روی کار خویش برداشته و با کمال صراحت تشیع خود را اظهار نموده و کتاب نخستین را هم به مناسبت اینکه مظهرالعجائب لقب حضرت مولی الموالی علی بن ابی‌طالب علیه‌السلام می‌باشد بدین نام نامیده. برخی از آنان که می‌خواهند مذهب تشیع را مولود صفویه بدانند و از تاریخ بی‌خبر هستند و نمی‌دانند که گذشته از اینکه بلافاصله پس از رحلت حضرت پیغمبر (ص) شیعه علی (ع) از دیگران ممتاز گردید، در زمان حیات حضرت رسول (ص) نیز عده‌ای از اصحاب به نام شیعه علی خوانده می‌شدند لذا در نسبت این کتاب (مظهرالعجائب) به عطار نیشابوری عارف معروف تردید دارند ولی مطالعه مندرجات کتاب و مقایسه طرز و سبک آن با دیگر آثار مسلمه عطار ثابت می‌کند که از عطار می‌باشد و چنان‌که خود وی مکرر تصریح نموده چندان مقید به قواعد شعری نگردیده و در بند معنی بوده و چنان‌که پیش گفتیم در آخر نسخه چاپی تالیف آن در 585ق. تعیین گردیده و از کارهای اواخر عمر عطار می‌باشد. پس از اتمام مظهرالعجائب مثنوی دیگری انشاء نموده و آن را نیز مکرر به نام مظهر نامیده و از بحر دیگری است، بخشی از آن نیز پیوسته مظهرالعجائب چاپی منتشر گردیده و نیز نگارنده از قرائن موجوده در خود کتاب چنین احتمال می‌دهد که نام آن مظهرالاسرار می‌باشد و در این کتاب سی سوال پیری را جواب گفته است و کتابی در 1354ق. در تهران به نام «سی‌فصل» چاپ سنگی شده با مختصر اختلافی در ابیات بخشی از همین مظهرالاسرار می‌باشد و تا آنجا که نگارنده تحقیق نموده به نام «سی‌فصل» عطار کتابی به خویشتن نسبت نداده و آنان که شرح حالی از او نگاشته‌اند به چنین مولفه‌ای اشاره نکرده و بعضی از نویسندگان نسخ هم توجه به اینکه این دو کتاب دو مظهر می‌باشد نداشته و هر دو را در پی یکدیگر نوشته‌اند در صورتی که وزن و بحر آنها هم مختلف می‌باشد و باید دانست که این کتاب دوم (مظهرالاسرار) دیباچه و حمد و ثناء و نعت ندارد و از همان اول تتمه مطالب مظهرالعجائب را ذکر نموده و این چند بیت از مظهرالاسرار را که نام کتاب از آنها استفاده می‌شود در اینجا می‌آوریم:
برگ 81 نه: بدان کین مظهرم جان کتب‌ها است/ درون اسرار دین حق هویداست
برگ 94 نه: هلا ای عاشق مست سخن‌دان/ ترا باشد همه اسرار در جان
دو عالم گر ازین اسرار گویند/ نه بر این شیوه عطار گویند
مظهرالعجائب در حدود چهار هزار بیت می‌باشد و در 1323ق. با مقدمه مفصلی به قلم شیبانی (فتح‌الله خان) در شرح حال عطار در تهران چاپ سنگی شده و در 1356ق. دوباره در همین شهر چاپ سنگی گردیده و برخی از ابیات مظهرالاسرار بدون تذکر و توجه ناشرین به آن کتاب پیوسته است. و مظهرالاسرار در حدود سه هزار (3000) بیت می‌باشد و پس از اینکه ابیاتی در بیان معنی نی و می و برخی دیگر از اسرار انشاء نموده داستان عیاران خراسان و بغداد را سرائیده و پس از آن سی سوال و جواب پیر سالک را جواب گفته و در این مظهر نام هفده مولفه خود را که قبلا گذشت، یاد نموده است.
آغاز: گنه کارم ز فعل خود گنه کار/ خداوندا توئی دانای اسرار
12. منطق الطیر، این مثنوی در حدود چهار هزار و پانصد (4500) بیت است و تاکنون چند بار چاپ گردیده و در نسخه چاپی مطالب این کتاب در چهل و پنج مقاله مرتب شده ولی در نسخه کهن (ش 1147) این تقسین نیست. امیرعلی شیر نوائی آن را به ترکی ترجمه نموده و «لسان الطیر» نامیده و نسخه‌ای از آن در کتابخانه مدرسه عالی سپهسالار زیر ش 350 موجود است و در ص 160 فهرست کتب ترکی خدیویه کتابی به نام منطق الاسرار در ترجمه منطق الطیر به ترکی (بدون ذکر مترجم» که در 1274ق. در آستانه چاپ شده موجود است و نیز یکی از ادبا در زمان سلطان با یزید بن محمدخان بن سلطان مرادخان از سلاطین آل عثمان ششصد و بیست و پنج (625) بیت از این کتاب را که شامل مطالب توحیدی و عرفانی بوده انتخاب و آن را در شانزده مقاله مرتب کرده و نسخه آنکه ظاهرا در همان سال انتخاب، نوشته شده در کتابخانه مدرسه عالی سپهسالار زیر ش 7196 موجود است. در پایان بعضی از نسخ خطی و چاپی سال انشاء این کتاب 570 و 573-583 به نظم ثبت گردیده ولی برخی از نسخ آن را ندارد. منطق الطیر در 1857م. مطابق 1273ق.، در پاریس و در 1319ق. و در 1319ش. در تهران چاپ شده است.
13. لسان الغیب، این مثنوی در حدود پنجهزار و چهاربیت است. در ص 248 نسخه، نام بیست (20) مولفه خود را برده و آنچه بر نقل پیشین افزون دارد: 1. لسان الغیب، 2. بی سرنامه، 3. اشترنامه، 4. جمجمه نامه، 5. وصلت نامه و 6. حیدرنامه می‌باشد و مصیبت نامه و جوهرنامه را هم که در آنجا است در اینجا نام نبرده است.
14. هفت وادی، این مثنوی موافق نسخه کاملی که پیوسته ش 443 این کتابخانه می‌باشد ششصد و دو (602) بیت می‌باشد، موضوع کتاب و تقسیمات آن از نقل ابیات زیرین که پیش از شروع به وادی اول می‌باشد، به دست می‌آید:
سالکان را هفت وادی در ره است/ چون گذشت این هفت وادی درگه است
هست وادی طلب آغاز کار/ وادی عشقت براهی بس کنار
پس سوم وادیست ز آن معرفت/ هست چهارم وادی استغنا صفت
هست پنجم وادی توحید پاک/ پس ششم وادی حیرت صعب پاک
هفتمی وادی فقرست و فنا/ کی بود آنجا سخن گفتن روا
هفت بیت آغاز این کتاب همان است که مصیبت نامه چاپی بدانها آغاز گردیده و موجب آن را ندانستم.
انجام آن این دو بیت است: چون بخاک آرم من سرگشته روی/ هیچ با رویم میازار هیچ روی
شوخی و بی‌شرمی ما درگذار/ شوخی ما پیش چشم ما میار
در کلیات عطار نسخه کتابخانه انجمن بنگاله که در 1006ق. نوشته شده و در نسخه ش 433 این کتابخانه به نام هفت وادی که در ششصد و دو (602) بیت است بدو نسبت داده شده، شش بیت آغاز آن از مصیبت نامه می‌باشد و پس از سیصد و هفت (307) بیت که به دست نیاوردم از کدام کتاب دیگر عطار می‌باشد دویست و هشتاد و نه (289) بیت و در بیان هفت وادی عشق، معرفت، استغنا، توحید، حیرت و فقر است که انتخاب شده از یک‌هزار و سیصد و پنجاه و هشت (1358) بیت آخر منطق الطیر می‌باشد موجود و چون در هیچیک از کتب عطار مولفه‌ای به نام هفت وادی دیده نشد، نگارنده را گمان این است که دیگری ابیات عرفانی بعضی از کتاب‌های عطار را برای خود انتخاب و در یک جا مرتب کرده و چون به بحث در اطراف هفت وادی خاتمه یافته آنان که بدان دست یافته به نام هفت وادی نامیده‌اند و این کتاب از این حیث نظیر سی‌فصل است که در ذیل مظهرالاسرار گفتیم که بخشی از آن کتاب است و جداگانه کتابی نیست.
15. هیلاج نامه، این مثنوی در حدود هفت هزار (7000) بیت می‌باشد و چنان‌که خود عطار در آن تصریح نموده (ص 40 چاپی) انشاء آن پس از جواهر نامه بوده معرفی گردیده، برای آنکه این شرح تا حدی جامع باشد چند کتاب دیگر از عطار را که پیوسته ش 443 کتابخانه می‌باشد و در ذیل نسخه ش 443 این کتابخانه معرفی شده نام می‌بریم:
1. وصلت نامه که بدین بیت آغاز شده: ابتدا اول بنام کردگار/ خالق هفت و شش و پنج و چهار
2. بی سرنامه که آغاز آن این بیت می‌باشد: من بغیر تو نبینم در جهان/ قادرا پروردگارا جاودان
در فهرست کتب فارسی انجمن بنگاله در ضمن کلیات عطار نسخه‌ای از خیاط نامه معرفی شده و آغاز آن این است:
بنام آنکه هستی زو نشان یافت/ نفوس ناطقه زو نور جان یافت
چنان‌که در ذیل خصوصیات نسخ متذکر شدیم از آثار عطار چندین نسخه از دیگران پیوسته آنها هست که اینک نام آنها به ترتیب یاد می‌شود:
1. ازهار گلشن، این مثنوی که پیوسته ش 1151 می‌باشد شبیه و نظیر گلشن راز و به همان وزن، در جواب سوال‌های چندی انشاء گردیده، منشی و ناظم آن چنان‌که در پنج بیت به آخر کتاب مانده می‌باشد، ابراهیم نامی است:
خداوندا بعز آل یاسین/ ببخشا جرم ابراهیم مسکین
و ارادت به سید احمد نامی از عرفا داشته.
نگارنده تصور می‌کند که سید احمد عارف مذکوردر ابیات ازهار گلشن همان سید احمد بخاری حسینی است که در ص 400-404 الشقائق النعمانیه (حاشیه ج 1 وفیات الاعیان) معرفی گردیده. مرحوم تربیت در ص 318-320 د آ زیر عنوان «گلشن» شیخ ابراهیم بن محمد بن حاجی ابراهیم بر دعی تبریزی را که در 830ق. بدین جهان آمده و در 940ق. به سرای دیگر شتافته است نام برده و می‌گوید که در علم تفسیر و حدیث ماهر و در علم کلام و تصوف از اساتید زمان خود بوده و چندین مثنوی از وی مانده و از آنها یکی را به نام «معنوی الخفی» نام برده. بنابر مطالب مذکور بالا، تصور می‌کنم که ازهار گلشن نیز از همین ابراهیم عارف ق 10ق. بوده باشد.
آغاز: بنام آنکه از انوار هستی/ دو عالم را بلندی داد و پستی
2. رموز العاشقین، در آخر نسخه ش 1148 مثنوی ناتمامی است که در حدود دویست (200) بیت می‌باشد، در کتب تذکره کتابی بدین نام به عطار نسبت داده نشده و گذشته از این، از خود کتاب هم نبودن آن از عطار به خوبی آشکار است، و این دو بیت که در این مثنوی است کاملا ثابت می‌کند که از عطار نیست چراکه وی از خویشتن این‌گونه تعبیر نخواهد نمود:
این سخن آن صاحب اسرار گفت/ بین که قطب العارفین عطار گفت
آورم تسبیح این گفتار را/ هست قطب العارفین عطار را
آغاز: نحمد لله رب العالمین/ کردم آغاز رموز العاشقین
3. کنزالاسرار، این مثنوی که پیوسته ش 1149 می‌باشد بنابر نقل آقای قزوینی در مقدمه تذکره الاولیاء (ص یو) نسخه‌ای از آن در کتابخانه دیوان هند به نام «کنزالاسرار» نامیده شده و آن را به عطار نسبت داده‌اند ولی در نسخه این کتابخانه نامی برای آن معین نشده و نصائح و شرح اخبار و احادیث نبوی (ص) می‌باشد و گذشته از اینکه در آخر کتاب تاریخ اتمام در تمام نسخه‌ها
رساند نفع این بر خاص و عامی/ که در ششصد نود نه شد تمامی
به سال 699ق. تصریح گردیده و مسلما نزدیک یک قرن بلکه بیش از یک قرن پس از عطار می‌باشد، طرز اشعار هم خود بهترین دلیل بر نبودن آن از عطار است گذشته از این دیدن نظائر بسیار از این‌گونه بیت‌ها در ص 242 نسخه: نصیحت‌های عطار زمان را/ بگوش خود بگیرد مرد دانا
در ص 244 نسخه: کنای پیر عطار از برون است/ که من از هرچه میگویم فزونست
که در آنها صریحا شاعر خود را نظیر عطار معروف دانسته است و گاهی هم خود را پیرو عطار نامیده در خود کتاب موجود است و این مثنوی در حدود دوهزار (2000) بیت می‌باشد و احتمال دارد که «مفتاح الفتوح» منسوب به عطار انشاء شده در 688ق. (با بلبل نامه و نزهه الاحباب در 1352ق. در تهران چاپ شده) از ناظم این نسخه باشد.
آغاز: سپاس و حمد بر خلاق عالم/ که از خاکی پدید آورد آدم
4. کنزالحقائق. این مثنوی در حدود یکهزار و سیصد (1300) بیت می‌باشد، در آخر نسخه 1149 این کتابخانه تصریح گردیده که از عطار است و در فهرست نسخ انجمن بنگاله نیز ذیل (کلیات عطار) نام برده شده ولی مسلما از عطار نیست و تالیف پهلوان محمود پریار خوارزمی می‌باشد و در کشف الظنون (2/ 333) فقط نام کتاب و ناظم آن ثبت گردیده، نگارنده پیش از این کشف به واسطه دیدن ابیات زیرین، محمود نام بودن ناظم را یافته بود:
ص 249 نه: که در دنیا و عقبی سود بادش/ الهی عاقبت محمود بادش
ص 250 نه: مرا زین کشف میزان بود مقصد/ که بنمایم مقام ملک محمود
ص 252 نه: برو جان پدر بشنو ز محمود/ جز اینش از حقیقت نیست مقصود
و از مراجعه به کشف الظنون، هفت اقلیم و مجالس العشاق کتاب و مولف آن را شناخت:
پهلوان محمود خوارزمی از کشی گیران معروف عصر خویش بوده و در اواخر بارقه عرفان بر وی تافته و در اثر اینکه نفس را زیر پای گذارده به گفته مولف مجالس العشاق در زمره اولیا انخراط یافت و با رجال الغیب انضمام پذیرفت و از آن روز او را نام بخش زمان محمود پریار گفتند و بعضی پوکیار گویند و به زبان آنجا پوکیار پهلوان بزرگ را گویند که در کار خود سرآمد باشد و در طریق تصوف اشعار مرغوب و رسائل مطبوع و رباعیات خوب دارد و از آن جمله کتاب کنزالحقائق است و در آن کتاب این حکایت مثبت است. در تاریخ هففتصد و بیست و دو (722) از عالم رفته و قبرش در خوارزم است. در کنزالحقائق پس از حمد و صلوه و نعت خلفاء چهارگانه و مدح پادشاه ترک نژاد معاصر، ابیاتی در تحقیق معنی ایمان و اسلام و شهادت و طهارت و نماز و زکوه و روزه و حج و جهاد و نفس و شیطان و عشق و بهشت و دوزخ و تحقیق در معنی مهدی (ع) و صفات آن حضرت و صراط و میزان و قیامت و حشر و نشر و جزای اعمال و کیفیت آنها دارد پس از آن مطالب عرفانی را در ضمن حکایات در چندین مقاله مندرج ساخته و پیش از شروع در تحقیق معنی ایمان و اسلام در ذیل عنوان سبب نظم کتاب به نام آن تصریح نموده و گوید:
چو گفتم اندرو چندین حقائق/ نهادم نام او کنز الحقائق
و آغاز این کتاب بنابر آنچه در فهرست نسخ فارسی انجمن بنگاله ثبت گردیده این است:
بنام آنکه اول کرده آخر/ بنام آنکه باطن کرد ظاهر
ولی نسخه این کتابخانه با سه بیت از اول اسرارنامه عطار شروع گردیده و این است: بنام آنکه اول کرده آخر/ بنام آنکه باطن کرده ظاهر
توان اندر صفاتش ره بریدن/ ولی در ذات او نتوان رسیدن
و نسخه نیز به آخرین بیت اسرارنامه خاتمه یافته و ما آن بیت و بیت پیش از آن را در اینجا می‌آوریم: زهی در خوش زهی در پیش ما را/ زهی آن پیش زهی خویش ما را (کذا)
سخن با دردتر زین کس ندیدست/ که از هر بیت او خونی چکیدست
گذشته از کتاب‌های نام برده، تذکره الاولیاء (در 1322ق. در لیدن چاپ شده) و شرح القلب و رسائل اخوان الصفا به عطار نسبت داده شده و خود وی چنان‌که دیدیم دو کتاب نخستین را در شمار مولفات خویش نام برده است.
مندرجات این نسخه به ترتیب عبارت است از: 1. الهی نامه، (ص 1-156) که در حدود هفت هزار بیت است، از آغاز تا سیصد و نود (390) بیت با نسخ خطی و چاپی مطابقت ندارد میان ص 13-14 می‌باشد در صحافی جا‌به‌جا گذارده شده و اینک دارای صفحه ش 286-287 می‌باشد. 2. مصیبت نامه، (ص 157-337) در حدود هشت هزار (8000) بیت 3. منطق الطیر، (ص 339-440) در حدود چهار هزار و پانصد (4500) بیت 4. اسرارنامه، (ص 443-496) در حدود دوهزار و چهارصد (2400) بیت، 5. خسرونامه یا خسرو گل (ص 499-685) در حدود هشت هزار و پانصد (8500) بیت، 6. مختارنامه، (ص 688-778) در حدود یک هزار و دویست و پنجاه (1250) رباعی مقدمه نثری این بخش به خط شکسته نستعلیق و با قلم دیگر است.
وضعیت استنساخ نسخه: این نسخه را بنابر تصریح در آخر الهی نامه (ص 156) حسین بن محمود بن فضل‌الله مشهور به خاصه مرکب از نسخ و تعلیق در متن نگاشته و سال نگارش در اینجا 837ق. و در چند جای دیگر در 840ق. ثبت گردیده.
يادداشتهاي مربوط به مشخصات ظاهري اثر: نوع خط:نسخ و تعلیق.
يادداشتهاي مربوط به نسخه موجود: 1نام برخی از مولفات عطار و مندرجات در این نسخه بر این صفحه نگارش یافته و پشت آخرین صفحه یادداشتی بوده که محو گردیده است.
يادداشتهاي مربوط به نمايه ها، چکيده ها و منابع اثر: ماخذ فهرست: مجلد دوم، صفحه 1641-1651.
يادداشتهاي مربوط به خلاصه يا چکيده: ما در اینجا آنچه از کتاب‌های عطار را این کتابخانه دارد معرفی می‌کنیم:
تاريخ: 20121023
محل و شماره بازیابی: 112894

بيانات كتاب کلیات عطار نیشابوری

اللغة

فارسي

العنوان

کلیات عطار نیشابوری

تعليقات

اترك تعليقاً

لن يتم نشر عنوان بريدك الإلكتروني. الحقول الإلزامية مشار إليها بـ *

اترك تعليقاً

لن يتم نشر عنوان بريدك الإلكتروني. الحقول الإلزامية مشار إليها بـ *

کتب ذات صلة

روابط التحميل

الرابط المباشر

شارک مع الآخرین :