اللغة |
فارسي |
---|---|
العنوان |
دیوان روح عطار |
شماره بازیابی: 1182/2
شماره مدرک کتابخانه مجلس: IR10-19641
زبان اثر: فارسی
عنوان و نام پديدآور: دیوان روح عطار [نسخه خطی]
قطع: وزیری. 16/5*26سم. 272گ. 18 یا 19بیت.
آغاز، آغازه، انجام، انجامه: 1دیوان روح عطار از این دو بیت آغاز و انجام پذیرفته:
1الهی پرتوی از نور اسرار/ تجلی کن به جان روح عطار
2هرکه هم چون روح عطار اوفتد در قید عشق/ دل دهد از دست اگر خود رستم دستان بود
یکدم نشکیبد ز رخت روح دلفکار/ زانروی که بلبل ز گلستان نگریزد
روح عطار از غم او قالبی بیجان شدست/ دوستان بهر خدا جانش بتن باز آورید
صبوری از تو کجا کار روح عطار/ که هر دل بتو پرداخت صبر نتواند
چون جان دهد از هجر تو بر جای شهادت/ نام تو کند ورد زبان روح دل افکار
روزی بکشد زارم و دانم که نیاید/ دل سوخته غمزده چون روح دلفکار
ای راحت جان من از روح چو بردی دل/ میکن گذری بر وی زنهار بهر چندی
در ص 32 نسخه به جای روح عطار، روحی عطار گفته: وقتی که قدم رنجه کنی بر سر عشاق/ زنهار مکن روحی عطار فراموش
و این بیت نیز موید خوبی است که ظاهرا نام شاعر روحالله بوده نه اینکه شاعر خود را روح عطار پنداشته چنانکه شاعری خود را روح مولوی معرفی و به همین نام تخلص داشته است.
اینک آنچه از این دیوان راجع به صاحب آن استفاده شده مینگاریم:
روح عطار شاعری است شیرازی و این ابیات گواه است:
ص 30 نه: اگر نه چشم عنایت کنی به رویم باز/ بسان دجله شود ز آب چشم من شیراز
ص 30 نه: روح عطار گر از دیده چنین ریزد سیل/ بعد ازین دجله بغداد رود در شیراز
ص 62 نه: شیراز رها کرد نگار بد مهر/ بازرگان شد ز غایت جور سپهر
در بند کناره بود از من گفتم/ مهرت یک جا همی کشد گفت کمهر
ص 146 نه: شیراز از تعدی قاضی خراب شد/ این مور بین که ملک سلیمان خراب کرد
وی قصیدهای در مدح افراسیاب از اتابکان لر بزرگ دارد که مسلما افراسیاب دوم پسر نصرهالدین احمد (695-730ق.) میباشد که از سال 740ق. به مقام اتابکی برقرار گردیده و درست معلوم نیست که چند سال سلطنت کرده فقط میدانیم که پس از وی نورالورد بن سلیمان شاه بن اتابک احمد که به شاه شیخ ابواسحق انجو کمک کرده بود، به سلطنت رسیده و در 757ق. امیر مبارزالدین او را میل کشیده و سلطنت و اتابکی لرستان به اتابک پشنگ بن سلغر (757-792ق.) رسیده است و این چند بیت از آن قصیده است (ص 4 نسخه):
شاه جهان اتابک اعظم که عدل او/ بنهاد رسم آنک نیارد خمار می
افراسیاب خسرو جمشید مرتبت / آنک آورد به مجلس او افتخار می
ای خسروی که پیش لب باده نوش تو/ ساغر برو درآمد و شد شرمسار می
و در ص 58-59 نه این چند بیت زیرین در سوال از اینکه شعر حافظ بهتر است یا از آن سلمان و جواب صاحب این دیوان:
ملوک مملکت نظم و ناقدان سخن/ که باد خاطرشان ایمن از حدوث زمان
ز اهل طبع گروهی مخالفت دارند/ پی تراجح اشعار حافظ و سلمان
گروهی از فضلا متفق که این بهتر/ جماعتی دگر انکار میکنند که آن
بنوک خامه گوهر نثار سحر نما/ بیان کنید کزین دو که را بود رجحان
روح عطار قطعه زیرین را در جواب آنها انشاء نموده: نمودهاند چنین مالکان ملک سخن/ که کردهاند مسخر جهان به تیغ بیان
به این کمینه که از پیر فکر خویش بپرس/ که نطق حافظ به یا فصاحت سلمان
چو کردم این سخن از پیر عقل استفسار/ که ای خلاصه ادوار و زبده ارکان
بگو که شعر کدامین ازین دو نیکوتر/ که بردهاند کنون گوی شهرت از میدان
جواب داده که سلمان بدهر ممتاز است/ بلفظ دلکش و معنی بکر و شعر روان
دگر طراوت الفاظ جزل حافظ بین/ که شد بلاغت او رشگ چشمه حیوان
یکی بگاه بیان طوطیست شکر بار/ یکی به نظم روان بلبلی است خوش الحان
ز برج خاطر این ماه نظم رخشنده/ ز درج فکرت آن لولو سخن ریزان
در این مجالس اخلاق چون عنب بربار/ در آن فنون فضائل چو دانه در رمان
یکی بگلشن نظمست سوسن آزاد/ یکی بباغ لطائف چو لاله نعمان
یکی موافق طبع لطیف همچون عقل/ یکی مناسب چشم شریف همچون جان
هزار روح فدای دم چو عیسی این/ هزار جان گرامی نثار گفته آن
و این محاکمه برهانی قاطع است که مراد از افراسیاب در قصیده گذشته افراسیاب اول که از سال 688-695ق. سلطنت نموده نخواهد بود و چنانکه گفتیم مراد اتابک افراسیاب دوم است و در 446-448 تل به معرفی این اتابکان پرداخته شده است. در ص 5-6 دیوان این شاعر مدیحهای از قوامالدین (محمد بن علی) که از وزراء فارس بوده موجود و این چند بیت از آن قصیده است:
مگر که ابر بیاموخت گوهر افشانی/ ز دست زبده آفاق و سرور عالم
قوام دین محمد، محمد بن علی/ خلاصه دو جهان فخر گوهر آدم
پناه ملک مدار اهل زمان/ سپهر مجد و معالی محیط عدل و کرم
خدایگان وزیران وزیر شاه نشان/ معین دین عرب حامی بلاد عجم
از مندرجات دیوان روح عطار تشیع وی آشکار و این قطعه را که در این باب میباشد میآوریم:
ص 57 نه: تو آن شهی که فریدون به صد هزار شکوه/ ز جان غلام غلام ترا غلام بود
در مدینه علمی و در مدینه علم/ به فضل و زهد و کرم سکهات به نام بود
به صحبت از نظر اولیا درود رسد/ به شامهات از نظر انبیا سلام بود
خدای از آن اسدالله نام کرد ترا/ که شیر چرخ بر صولت تو رام بود
به نیم روز کفت دخل نیم روز دهد/ بگاه شام عطایت خراج شام بود
سخن به مدح تو آراستن نه حد منست/ چو چند جای ثنای تو در کلام بود
چو وصف گویمت ای شاه کشور معنی/ خطاب لحمک لحمی ترا تمام بود
نوع کاغذ:بخارائی.
تزئینات جلد:میشن.
يادداشتهاي مربوط به عنوان و پديدآور: در کتب تذکره با جستجوی زیاد شاعری که تخلص روح یا روح عطار داشته باشد نیافتم، نگارنده احتمال میدهد که نام این شاعر روحالله و کارش عطاری بوده و به همین مناسبت در مقاطع غزلها گاهی هم به روح تنها قناعت نموده و این چند بیت که در ص 21 و 22 و 27 و 39 و 56 نسخه میباشد این احتمال را تایید میکند:
يادداشتهاي مربوط به مشخصات ظاهري اثر: تزئینات نسخه:در آغاز دیوان جلال عضد و دیوان روح عطار هریک سرلوحی زیبا است و برخی از برگهای نسخه با طلا جدولکشی شده.
يادداشتهاي مربوط به نسخه موجود: 2در حاشیه برخی از صفحات هم مطالبی ادبی به خط نویسنده یادداشت.
مشخصات اثر: یادداشتهای تملک:
متن يادداشت: پشت صفحه نخستین تذهیب گردیده و در اینجا یادداشت شده «متعلق به کتابخانه اینجانب وزیر دربار اعلیحضرت پهلوی تیمور تاش خراسانی (سردار معظم) میباشد».
يادداشتهاي مربوط به نمايه ها، چکيده ها و منابع اثر: ماخذ فهرست: مجلد دوم، صفحه 1680-1684.
صحافي شده با: مجموعه دیوانها 1042243
تاريخ: 20121029
محل و شماره بازیابی:
113261
113261
اللغة |
فارسي |
---|---|
العنوان |
دیوان روح عطار |