Search
Search

ال‍قواعد(بدرالدين محمد بن بهادر بن عبدالله (يا محمد بن عبدالله بن بهادر) زركشي شافعي مصري)

نبذة عن كتاب ال‍قواعد(بدرالدين محمد بن بهادر بن عبدالله (يا محمد بن عبدالله بن بهادر) زركشي شافعي مصري)

شماره بازیابی: 3979/1
شماره مدرک کتابخانه مجلس: IR‮‭10-36506‬‬
زبان اثر: عربي
سر شناسه: زرک‍ش‍ی‌، م‍ح‍م‍د ب‍ن‌ ب‍ه‍ادر، 745-794ق‌.
عنوان و نام پديدآور: ال‍قواعد/ بدرالدین محمد بن بهادر بن عبدالله (یا محمد بن عبدالله بن بهادر) زرکشی شافعی مصری
تاریخ کتابت: قرن 9ق.
نام خاص و کميت اثر: ص 2 – 458.
قطع: ‮وزیری. ‭18‬*‭27‬سم. ‭466‬ص.‬
آغاز، آغازه، انجام، انجامه: آغاز:قال الشیخ الامام العلامه… مفتی المسلمین محمد ابوعبدالله بدرالدین الزرکشی الشافعی رحمه الله… الحمدلله المتعالی عن الشبیه و النظیر المنزه عن وصف یدرک به حس او یختلج به ضمیر… اما بعد فان ضبط… (در اینجا یک کلمه خوانده نمی‌شود) المنتشره المتعدده فی القوانین المتحده هو اوعی لحفظها… و لقد یحکی عن الشیخ قطب‌الدین السباطی انه کان یقول الفقه معرفه النظائر و هذه قواعد تضبط للفقیه اصول المذهب… و غالبها بحمدالله مما لا عهد للانام بمثلها و لا رکضت جیاد القرائح فی جواد سبلها… قال القاضی الحسین الفقه افتتاح علم الحوادث علی الانسان او افتتاح شعب احکام الحوادث علی الانسان حکاه البغوی فی تعالیقه و قال ابن سراقه فی کتابه فی الاصول حقیقه الفقه عندی الاستنباط… قال السمعانی فی القواطع هو استنباط حکم المشکل من الواضح قال رسول الله (ص) رب حامل فقه غیر فقیه ای غیر مستنبط… و من المحاسن قول الامام ابی حنیفه الفقه معرفه النفس مالها و علیها و قال الامام فی الغیاثی اهم المطالب فی الفقه التدبر فی ماخذ الظنون فی علل الاحکام و هو الذی یسمی فقه النفس و هو انفس صفات علماء الشریعه… .
يادداشتهاي مربوط به مشخصات ظاهري اثر: نوع خط:نسخ و نستعلیق.
(قواعد زرکشی) نسخ، چند ورق آخر آن که با قلم دیگر و تازه‌تر است.
نوع کاغذ:سمرقندی شکری آثار مهره.
تزئینات جلد:تیماجی مشکی.
در برگ‌های اول و خاصه در گ 1-8 و نیز در گ 139 قسمت‌هایی از سطور در اثر رطوبت خوانده نمی‌شود.
گوشه حاشیه برگ وصالی تازه دارد.
ماخذ فهرست: مجلد ششم، صفحه 5040-5045.
نام کتاب در کشف الظنون «القواعد فی الفروع» و در فهرست دارالکتب «المنثور فی ترتیب القواعد الفقهیه المعروف بقواعد الزرکشی» و در پاره‌ای از کتب تراجم «قواعد تضبط للفقیه اصول المذهب» ثبت شده و در پشت نسخه جای سخن با قلمی کهن نوشته «قواعد اصول فقه مذهب شافعی».
مولف خود در مقدمه کتاب برای علم فقه ده «نوع» بیان داشته و در بیان نوع دهم (که منطبق بر کتاب حاضر است) می‌گوید: هی اصول الفقه فی الحقیقه. اینک سخن مولف در دیباچه:
«و اعلم ان الفقه انواع: احدها معرفه احوال الحوادث قضاء و استنباطا و علیه صنف الاصحاب تعالیقهم المبسوطه علی مختصر المزنی و الثانی معرفه الجمع و الفرق و علیه حل مناظرات السلف حتی قال بعضم الفقه فرق و جمع و من احسن ما صنف فیه کتاب الشیخ ابی محمد الجوینی و ابی الخیر بن جماعه المقدسی. و کل فرق بین المسئلتین موثر مالم یغلب علی الظن ان الجامع اظهر قال الامام و لا یکتفی بالخیالات فی الفروق بل ان کان اجتماع المسئلتین اظهر فی الظن من افتراقهما و جب القضاء باجتماعهما و ان انقدح فرق علی بعد قال الامام فافهموا ذلک فانه من قواعد الدین الثالث بناء المسائل بعضها علی بعض لاجتماعهما فی ماخذ واحد و احسن شی فیه کتاب السلسله للجوینی و قد اختصره الشیخ شمس‌الدین بن القماح و قد ییقوی التسلسل فی بناء الشیء علی الشی و لهذا قال الرافعی و هذه سلسله طولها الشیخ. ثم الاکثر بناء الوجهین علی قولین او علی وجهین… الرابع المطارحات و هی مسائل عویصه یقصدون بها تنقیح الاذهان و قد قال الشافعی للزعفرانی تعلم دقیق العلم کیلا یضیع العلم الخامس المغالطات السادس الممتحنات السابع الالغاز الثامن الحیل و قد صنف فیه ابوبکر الصیرفی و ابن سراقه و ابوحاتم القزوینی التاسع معرفه الافراد و هو معرفه ما لکل من الاصحاب من الاوجه الغریبه و هذا یعرف من طبقات العبادی و غیرهما ممن صنف الطبقات العاشر، معرفه الضوابط التی تجمع جموعا و القواعد التی ترد الیها اصولا و فروعا و هذا انفعها و اعملها و اکملها و اتمها و به یرتقی الفقیه الی الاستعداد لمراتب الاجتهاد و هی اصول الفقه علی الحقیقه».
این تقسیم را نیز از دیگران نقل می‌کنند: «فائده کان بعض المشایخ یقول العلوم ثلثه علم نضج و ما احترق و هو علم النحو و الاصول و علم لا نضج و لا احترق و هو علم البیان و التفسیر و علم نضج و احترق و هو علم الفقه و الحدیث و کان الشیخ صدرالدین بن المرحل یقول ینبغی للانسان ان یکون فی الفقه یتما و فی الاصول راجحا و فی بقیه العلوم مشارکا و قال صاحب الاجودی: لا ینبغی لحصیف یتصدی الی تصنیف ان یتعدی عن غرضین اما ان یخترع وضعا و مبنی و ما سوی ذلک فهو تسوید الورق و التحلی بحلیه السرق».
زرشکی در این کتاب از ماخذ و مولفات مهم فقهی و اصولی یاد می‌کند.
اینک نمونه‌ای از تالیفات یاد شده در این کتاب ذکر می‌شود:
شرح الوسیط ابن الاستاد، ادب القاضی ابوعاصم عبادی، المستظهری شاشی، کتاب الام شافعی، حاشیه کفایه حنفی، شرح التلخیص ابوعبید جرجانی، شرح التنبیه شیخ نجم‌الدین البالسی، الفروق للشیخ ابومحمد، کتاب الاشراف ابن منذر، کتاب الذخائر، شرح النهایه آبیاری، کتاب الاقلید، شعب الایمان بیهقی، شیخ ابوبکر اسماعیلی، احکام النساء تالیف شیخ علاءالدین ابن العطار، تعلیقات قاضی ابوالطیب، کتاب تقی‌‌الدین ابن دقیق العید، الفورانی، کتاب الاعداد ابن سراقه، کتاب القواعد شیخ ابومحمد بن عبدالسلام، احکام القرآن کیاطبری، بندینحی، کتاب الاصول و الضوابط نووی، مستصفی و تعلیق غزالی، کتاب شیخ صدرالدین ابن الوکیل، الشامل امام الحرمین، کتاب المنهاج حلیمی، مناقب الشافعی هروی، مختصر البویطی الامام الشافعی، طبقات عبادی، المرشد ابن القشیری کتاب ادب القضاء لابن القاص، مختصر النهایه ابن عبدالسلام، کتاب التلخیص ابن القاص، کتاب البرهان ابن الزملکانی، مستدرک الشیخ زین‌الدین الکتانی، کتاب الدلائل و الاعلام ابوبکر الصیرفی، ابن الرفعه، کتاب الحدود شیخ ابواسحاق شیرازی، شرحا لکفایه از صیمری، شرح التلخیص صیدلانی، الاستقصاء، کتاب السیر غزالی، کتاب الحافظ المزنی، التجرید ابن کج، نهج الشریعه غزاوی، کتاب الشافی جرجانی، کتاب علاءالدین تاجی، ملل و نحل شهرستانی، شرح الوجیز للزنجانی، شرح الالمام از امام ابوالفتح قشیری، اصول شاشی (چاچی)، فتاوی قاضی صدرالدین الجوری، قواطع سمعانی، المدخل بیهقی.
اینک فهرست مفردات و اصطلاحات عنوان شده در کتاب قواعد زرکشی:
الاباحه: شامل 6 مبحث است: 1. حقیقت اباحه (تعریف).
2. تقسیم اباحه به جائز و لازم.
3. بحث در اشتراط اباحه به علم به مقدار مباح.
4. تعلیق در اباحه.
5. ابا قابل رد است.
6. بحث در استباحه الابراء الابنیه، الابوه و النبوه، الاتحاد، الاثبات، الاجاره، الاجل، الاجتهاد (در ذیل این عنوان بحثهائی چند است درباره قاعده الاجتهاد لا ینقض بالاجتهاد و موارد و مستثنیات آن) اجتماع، ادراک، اداء (اداء الواجبات)، الاذن، الاذان، ابطال اتلاف، اتساع (اذا اتسع الامر ضاق یا اذا ضاق الامر اتسع، اجتماع، اختلاط، اختلاف، انفاق، الاسباب، استدار الفعل، الاسلام، الاستثناء، اشاره، الاصل.
شامل این عنوان‌ها: الاصل فی العقود، الاصل فی کل حادث، الاصل فی الابضاع الاصل فی الاشیاء، الاصل فی احباب الاحکام الاصل فی العوض، الاصول التی لها ابدال، الاصطلاح، الاصابع، اعمال الکلام الاعراض، الاکراه، الامام، امکان الاداء، الانعطاف، الانشاء، اوائل العقد الایتمان، الایثار.
البدعه، بعض المقدور علیه هل یجب.
التابع التبعیه، التبعیض، التوقیت (التاقیت)، التبرع، التحمل، تحیات، تحریم، التخفیف، التخییر، التخصیص، تخلل المانع، التداخل، الترتیب، الترجمه، الترادف، التزاحم، التسمیه، التصرف، التعارض، التقلید (در ذیل تعارض مباحث اصولی بسیار و قواعد کلی فقهی متعدد طرح شده و همچنین در ذیل عنوان تزاحم و تقلید)، التمنی، التواطی، التوبه (عنوان اخیر شامل هفت بحث مبسوط).
الجائز، جبران، جعاله، الجلسات فی الصلوه جماع، جمع، جهل.
الحاجه (یکی از نکته‌هایی که در اینجا جلب نظر می‌کند سخن مولف است در علت تشریع اجاره به نقل از ابیاری. وی می‌گوید: «الحاجه اذا عمت کانت کالضروره فتغلب… و منها مشروعیه الاجاره مع انها وردت علی منافع معدومه… و من فروعها مشروعیه ضمان الدرک مع مخالفته لقیاس الاصول)، الحال (حلول)، الحجر، حدیث النفس، الحد حدیث، حر، حشفه، الحصر و الاشاعه، حقوق، حکم، حکم الحاکم، الحلف، الحمل، الحواس، الحیلوله، الحیل، حیاه، خبر، خطب، خطاء، خلط، خلف، خلاف، الدفع، الدین، الذهب، حدیثی نبوی درباره جواز گذاردن بینی یا دندان و انگشت یا (دیگر اندام بدن انسان از طلا)
الرخص، (تعریف رخصت و عزیمت و بحثهائی متعلق به آنها)، الرده، رشوه الرضا.
الزائل، زیاده، زائده، زرع.
السبب، (شامل 5 بحث و در کلیات اصولی و قواعد فقه) السرایه، سفیه، سکران، سکوت، السنه، السوال، السلامه، السهو، سید
الشبه، الشبهه، الشرط (دارای مباحث) شروع شفاعه، الشرکه (شامل 2 مبحث)، الشک (شامل یازده مبحث در قواعد اصول فقه) الشلل
الصبی، الصحه (الصحیح)، التصریح (الصریح) الصفه الضرورات، الضرر لا یزال بالضرر، الضمان (بحث در این عنوان بسیار مبسوط و شامل قواعد کلی فقه است) الطاری، الطهاره تثبت بالتبعیه فی ثلاث صور
ظهور (ظهور امارات الشی هل ینزل منزله تحققه)، الظن
العاده، (شامل چند مبحث)، العباده (در چند مبحث)، العبره بصیغ العقود او بمعانیها (شامل چند بحث در حقیقت شرعی و عرفی و لغوی و مرجعیت یکی از آنها به هنگام تعارض) (در بحث از ایکه عرف مرجع، عرف مقارن انشاء عقد است یا عرف طاری، اشاره به چند نکته مهم تاریخی دارد یکی تعیین چهار قاضی (از چهار مذهب) است به وسیله الملک الظاهر در 664ق و دیگری درباره تبدیل همه ساله جامه کعبه است و تصرف بنوشیبه در جامه پیشین و موقوفه بزرگی که برای تهیه جامه در هر سال تعیین گردید و سه دیگر تعطیل شدن دروس و مدارس است در سه ماه شعبان، رمضان و شوال. نک: گ143ر) و دیگر بحثهای اصولی مناسب به این موضوع، العقد شامل یازده تنبیه، العمل، العول، العیوب.
الغایه، غالب البلد، غریم، الغسل.
الفاسد (مشتمل بر 16 مبحث)، الفدیه، الفرع الفرق، الفسخ فرض الکفایه (واجبات کفایی را (که در حقیقت وظائف اجتماعی است) با استناد به مدارک و ادله میشمارد و از جمله واجبات کفائی که یاد کرده: 1. اقامه براهین برای اثبات اصول عقائد 2. تحصیل علوم تفسیر و حدیث و فقه (در اینجا به لزوم وجود مجتهد اشاره می‌کند). 3. قضاء و فتوی. 4. تحصیل علم طب. 5. حساب و خاصه مسئله قبله، این هر دو را از نووی و غزالی نیز نقل و اضافه می‌کند که رافعی شناختن قبله را واجب عینی می‌داند. 6. تصنیف کتاب در علوم می‌گوید این وظیفه برای هر کسی است که دانشی دارد. 7. حفظ قرآن کریم. 8. آموزش و پرورش. 9. روایت حفظ سنن. 10. جهاد با نفس (از علاءالدین التاجی نقل می‌کند: «لیقیم بکل اقلیم رجل مناهل الباطن کما یقوم به رجل من علماء الظاهر کل منهما یفید المسترشد: فالعالم یقتدی به و العارف یهتدی به». 11. امر به معروف و نهی از منکر. 12. زیارت کعبه هر سال. 13. تامین احتیاجات مردم بلاد اسلام اعم از مسلمان و غیر مسلمان (مقصود وظیفه اجتماعی زائد بر زکوت و خمس و دیگر پرداخت‌هایی است که وظیفه عینی مسلمان است). 14. تجهیز موتی. 15. لقطه. (حفظ و ایصال لقطه). 16. آزاد کردن اسیران زرکشی تصدی حرف و صنایع حتی بیشه‌هایی از قبیل حجاجی و کناسی را در شمار واجبات کفای یاد کرده است) پس از فرض الکفایه بار دیگر عنوان فسخ را یاد و به تفصیل درباره آن بحث می‌کند.
القبض و الاقباض، القدره، القرائن، القریه، القرعه، القضاء (مقابل الاداء، شامل مباحث)
الکفر، الکفاره، کلیات (تعدادی از قواعد کلی فقهی را آورده است).
اللفظ (شامل 6 مبحث) در حرف اللام همین یک عنوان است.
المایع، ما تعلق بسببین جاز تقدیمه علی احدهما، بدنبال این عنوان، مولف پاره‌ای از قواعد معروف اصولی و همین را که عناوین آنها با «ما» آغاز می‌گردد آورده و شرح برخی از این قواعد را به حروف گذشته بازگشت می‌دهد چنانکه پس از ذکر عنوان «ما تعلق بسببین» که یاد کردیم می‌گوید:
سبقت قاعدته فی حرف السین و اینک چند نمونه دیگر از جمله قواعدی که مولف در اینجا آورده: ما ثبت بیقین لا یرفع الابیقین (این یکی از قواعد معروف اصول فقه است که علماء شیعه از دیرباز به بحث در موضوع و مسائل آن توجه بسیار دارند و آن را (استصحاب) منشاء اصول و فروع فقهی می‌دانند.
مولف استنباط آن را به شافعی نسبت می‌دهد و از عنوان معروف این قاعده (استصحاب) یاد نمی‌کند. مدارک نشان می‌دهد که نزدیک دو قرن پیش از شافعی علماء شیعه با این قاعده آشنا بوده‌اند و از پیشوایان خود (نک: رساله بزرگ شیخ مرتضی انصاری در استصحاب و ذریعه از سید شریف مرتضی علم الهدی) امام باقر و امام صادق (ع) فرا گرفته‌اند. اینک بقیه حرف (م): ما کان وجوده شرطا کان عدمه مانعا، ما صلح للحل لا یصلح للعقد و آخرین قاعده این است: ما وسعه الشرع فضیقه المکلف علی نفسه ما فی الذمه، ما علی الذمه، المتوقع لا یجعل کالواقع، المتولد لا مخاصم فی العین، المالک، المده، مسافه التقصیر، المستثنی شرطا کالمستثنی شرعا، المشرف علی الزوال، المشقه یجلب التیسیر، المضمومات، المضاف، المطلق، المطلوب المعدوم، معظم الشی یقوم مقام کله، معاملات العبید، المعاطاه، المعاوضه، المعیار، مقابله الجمع بالجمع (مولف می‌گوید این قاعده مهمی است که فروع بسیار در فقه دارد و او خود تعدادی از فروع آن را می‌شمارد)، المقدرات المکاتب، المنکر لا ینکر، المیسور لا یسقط بالمعسور (مولف این قاعده را به قاعده «القدره علی بعض الاصل» (در حرف ب) بازگشت می‌دهد)، من اتی بمعصیه لاحد فیها، من انکر حد غیره، من اقدم علی عقد کان فی ضمنه الاعتراف بوجود شرائط حتی لا یسمع منه خلاف ذلک الا ان یذکر تاویلا (مولف فروع این قاعده را که از امام شافعی می‌داند باز می‌گوید)، من یجعل الشی قبل اوانه عوقب بحرمانه، من عطل محرما، من ثبت له القصاص، من ثبت له استیفاء القصاص، من حلف علی فعل نفسه، من حفر بئرا فی ملکه، منت ملک الانشاء ملک الاقرار، من لا یملک التصرف لا یملک الاذن فیه، من ملک التنجیز ملک التعلیق، من کان القول قوله فی اصل الشیء کان القول قوله فی صفته، الملک، الموالاه.
النادر، النائم، النجاسه، النفل، النیه.
الهواء (در این حرف همین یک عنوان است).
الواجب، الوارث، الوثائق، الوصف، الوطی، الوقف، الوکاله، الولایه.
در باب یاء نخست قواعدی است که با حرف نفی آغاز می‌گردد نخستین قاعده: «یکره السواک للصائم بعد الزوال» و آخرین قاعده: لیس لنا مکلف حر مقیم یلزمه الجمعه و لا تنعقد به الا واحد و پس از اینها: یتیم، یحرم طلب ما یحرم، یدخل الضعیف علی القوی الید یغتفر فی الابتداء لا یغتفر فی الدوام و چند قاعده که با «یغتفر» آغاز می‌گردد، یقین، یمین. در نسخه برلین پس از پایان عناوین الفبایی، مطالبی ا ست مشابه مطلبی که مولف در مقدمه کتاب درباره به شاخه‌های فقه دارد و از آن جمله است ممتحنات و مطارحات.
يادداشتهاي مربوط به نسخه موجود: 1پشت برگ اول و خاصه یادداشت از اسدالله «من کتب السید صدرالدین عاریه لدی الاقل اسدالله».
مشخصات اثر: یادداشتهای تملک:
متن يادداشت: پشت برگ اول و خاصه علاوه بر نام کتاب و مولف به قلم کهن، تملک‌هایی است از سید مصطفی نجار مورخ 1119ق و محمد بن ابی‌بکر مورخ 985ق و محمد بن القطان مورخ 931ق و عبدالقادر بن ابی‌بکر بن سعید.
يادداشت عمليات: چند برگ اول و بیشتر برگ‌های نیمه دوم (اوراق اصلی) آثار رطوبت دارد.
يادداشتهاي مربوط به نمايه ها، چکيده ها و منابع اثر: نک: بروکلمان، ج 2، ص 112؛ فهرست دارالکتب قاهره، (چ 1924) ح 1 بخش 11 (اصول فقه): 394 (ش 580) (بروکلمان درباره شماره نسخه یاد شده در فهرست دارالکتب دچار اشتباه گردیده و ش 266 متعلق به نسخه بالاتر را از آن نسخه کتاب قواعد زرکشی تصور کرده و آن را با شماره غلط (266) آورده)، برلین (اهلوارث)، ش 4605؛ الدرر الکامنه (چاپ جدید)، 4/ 15 – 16.
يادداشتهاي مربوط به خلاصه يا چکيده: در قواعد کلی فقهی و اصولی با ترتیب الفبائی (با رعایت ترتیب در حروف نخستین).
صحافي شده در اين جلد: تفسیر التحریر/ نظام‌الدین حسن بن محمد اعرج نیشابوری قمی، ص 459 – 466.
تاريخ: 20141028
محل و شماره بازیابی: 114244

بيانات كتاب ال‍قواعد(بدرالدين محمد بن بهادر بن عبدالله (يا محمد بن عبدالله بن بهادر) زركشي شافعي مصري)

اللغة

عربي

المؤلف

زرك‍ش‍ي‌، م‍ح‍م‍د ب‍ن‌ ب‍ه‍ادر

العنوان

ال‍قواعد(بدرالدين محمد بن بهادر بن عبدالله (يا محمد بن عبدالله بن بهادر) زركشي شافعي مصري)

,

شارك مع الأخرین :

تعليقات

اترك تعليقاً

لن يتم نشر عنوان بريدك الإلكتروني. الحقول الإلزامية مشار إليها بـ *

اترك تعليقاً

لن يتم نشر عنوان بريدك الإلكتروني. الحقول الإلزامية مشار إليها بـ *

کتب ذات صلة

للتحمیل اضغط هنا

الرابط المباشر

شارک مع الآخرین :