اللغة |
عربي |
---|---|
العنوان |
مفتاح الشفا و العروه الوثقي = حاشيه شفا(از: سيد احمد علوي عاملي) |
شماره بازیابی: 1787
شماره مدرک کتابخانه مجلس: IR10-24750
زبان اثر: عربي
عنوان و نام پديدآور: مفتاح الشفا و العروه الوثقی = حاشیه شفا/ از: سید احمد علوی عاملی
قطع: ؛ رحلی.2030سم.295گ.25س.
يادداشتهاي کلي: این حاشیه به همراه شفاء چاپ سنگی ایران تماما به چاپ رسیده است.
آغاز، آغازه، انجام، انجامه: 1الحمد لمن رفع سرادقات اللااهوت عن سمات القوه و النقصان و زین سموات الملکوت بکواکب المعرفه و العرفان حمدا یوازی جسیم احسانه…قال بحصول العقل بالفعل الی آخره اقول یشیر بذلک الی تمیز الحکمه النظریه عن العملیه بمالها من العله الغائیه علی ما یلوح مما ذکره فی اوائل طبیعیات هذا الکتاب…
2…فان اضعت هذا العلم…فالله بینی و بینک و کفی بالله وکیلا.
نوع کاغذ:اصفهانی نازک آهارمهره.
تزئینات جلد:تیماجی قرمز.
نک: ذریعه، 6/70؛ اعیان الشیعه، 8/100؛ دانشگاه، 3/300.
يادداشتهاي مربوط به عنوان و پديدآور: حاشیه بر الهیات شفا است.سید احمد پسر زینالعابدین علوی (زنده در 1044ق) (نسخهای از حظیره القدس مولف که به تاریخ 1054 ق کتابت شده در دانشگاه موجود است و به نوشته فهرست آن کتابخانه در برگ 21 پ نسخه مذکور حاشیهای است با نشان «منه مد ظله العالی» و با اتکاء بر این قرینه در فهرست مذکور و در ذریعه تاریخ درگذشت سید احمد پس از 1054ق ثبت شده.اما این قرینه کافی به نظر نمیرسد و ممکن است کاتب آن را عینا از نسخه قبل نقل کرده باشد.) داماد و شاگرد میرداماد، بر الهیات شفای ابن سینا حاشیهای مبسوط نگاشت و در 1036ق آن را تمام کرد.در دیباچه مفصل کتاب نام آن را مفتاح الشفا و العروه الوثقی نوشته.در حاشیه قبسات و کحل الابصلر (حاشیه بر شرح اشارات)، از شرح خود بر الهیات شفا و گاه از عروه الوثقی شرح بر الهیات شفا یاد میکند.و چنین به نظر میرسد که مقصود وی همین کتاب است نه کتابی جداگانه، اما در ترجمه وی مفتاح الشفا کتابی و عروه الوثقی تالیفی دیگر و جداگانه به شمار آمده و موضوع کتاب عروه الوثقی نیز یاد نشده.در ذریعه نیز ذیل حاشیه شفاء از مفتاح الشفا یاد و به حرف میم احالت شده و در حرف عین در عروه الوثقی بدون اشاره به موضوع آن و هم چون کتابی جداگانه معرفی گردیده.سید احمد تالیفاتی دارد که برخی از آنها در ترجمه او یاد شده و برخی از مولفات او را تا کنون ندیدهام که در ترجمه یا فهرستی یاد شود، از آن جمله است حاشیه قبسات و کحل الابصار = حاشیه شرح اشارات، این دو کتاب را من ندیدهام اما در هیچ یک از کتب فهرست و ترجمه، به نام آنها بر نخوردهام.وی کحل الابصار را در 1036ق به پایان رسانده و حاشیه قبسات را پس از درگذشت میرداماد ( -1040ق) شروع کرده و در دیباچه آن نوشته است که: «استاد چون از احاطه من به آثار و کتب خود آگاه بود مرا مامور ساخت تا شرحی ب قبسات بنویسم ولی در حیات او موفق بدی کار نشدم».در حاشیه قبسات درباره حدوث و وجود و عدم دهری استاد خود به تفصیل سخن گفته و آن را توجیه کرده.و به طور کلی در همه مولفاتش که این بنده تا کنون دیده از میرداماد با احترام یاد و از افکار او حمایت کرده است.بنابر این، نوشته قزوینی در ذیل امل الآمل که «مولفات سید احمد عاملی از آنجا که مشتمل هستند بر مخالفتهای تعصبآمیز با میرداماد، هیچ یک مورد توجه مردم قرار نگرفته و خود او نیز از چشم مردم افتاده» عجیب است خاصه که قزوینی برای اثبات سخن خود از تالیف دیگر سید احمد به نام النفحات اللاهوتیه فی العثرات البهائیه یاد کند و گوید: «سخنان با رد وی در این کتاب دعوی ما را اثبات میکند» و حال آنکه به گواهی نام کتاب، سید احمد در کتاب مذکور با شیخ بهائی در افتاده است نه با داماد.مولف در دیباچه این حاشیه (که خود آن را شرح شفا خوانده) از استاد خود میرداماد بدون تصریح یاد کرده و او را ستوده و بدو بالیده است.وی تصریح میکند که در شرح معضلات الهیات شفا از استفادههایی که از محضر استاد خود برده و نیز از دقت در دیگر مقالات و مباحث شفا و مطالعه کتاب الحکمه الشرقیه یاری گرفته.از داماد این گونه نام برده:«شرحت معضلاتها بمجاهدات قبسیه…بریاضیات قدسیه بما آن است من دوحه الشجر الاخضر الطوریه و اقتبست عن فوحه الشجر الازهر النوریه نارا ها انا آتیکم بشهاب قبس منها لعلکم تصطلون و ذا انا ناجیکم (؟) عن ظلمات اللبس فعسی فیه تتاملون و لعمرک هذا اقتباس یزول معه الالتباس…».و چه بسا از فقرات بالا استفاده شود که از قبسات نیز اقتباس کرده.وی در دیباچه ملتزم شده سخنان دانشمندان و فلاسفه اهل تحقیق مانند شیخ اشراق و دوانی و غیاثالدین منصور را در این کتاب یاد کند و در این باره چنین گوید: «برخی از این دانشمندان، در شرح سخنان شیخ، از تفسیر روشن روی تافته و به تعمیه و تاویل پرداخته و برخی در مقام تفسیر برآمده اما بسیار کوتاهی ورزیدهاند.برخی دیگر نیز کار را با ایجاز بلکه الغاز گذارده و یا پس از تفسیر، به ایراد و خردهگیری پرداختهاند».وی به نوشته خود در دیباچه فوائدی را که به هنگام «مدارسه» به دست آورده در اینجا با عنوان «افید» میآرد و به نظر این بنده مقصود وی از «مدارسه» هنگام استفاده از درس میرداماد بوده و لذا در حاشیه قبسات نیز فقراتی را با عنوان ـافید» آورده.درباره روش خود در شرح کلام شیخ گوید: «همه سخنان شیخ به طور خلاصه و با تفسیری روشن بدون اطاله کلام آورده و عناوین را حذف کردهام و کوشیدهام تا نکتهای از فوائد و لطائف او ناگفته نماند».سید احمد این حاشیه را پس از پایان دوران جوانی و به گفته خود او (در اوان خضاب) نوشته و تاریخ تمام شدن آن «مفتاح کل الهیات» است و این جمله بدون حساب تضعیف یاء و الف الاه 1026ق و با به حساب آوردن تضعیف، با 1036ق مطابقت دارد.نسخهای از این کتاب که به خط مصنف و گویا نسخه اصل است تاریخ کتابت آن 1036ق و تاریخ پایان کحل الابصار نیز 1036ق است.نکتهای دیگر که در اینجا جلب نظر میکند آن است که مصنف در کحل الابصار کرارا از عروه الوثقی فی شرح الشفاء خود یاد کرده و در کتاب حاضر نیز از کحل الابصار مکرر نام برده.بنابراین یا وی هر دو کتاب را با هم در دست داشته و در یک زمان تالیف میکرده و گاه بدین و گاه بدان میپرداخته و یا عروه الوثقی خود کتابی دیگر است از مصنف در شرح شفا به جز این کتاب مفتاح الشفا و العروه الوثقی.هر چند نوشته مولفان تراجم و صاحب ذریعه وجه دوم را تایید میکند زیرا همان گونه که قبلا اشارت رفت مفتاح الشفا و عروه الوثقی را (بدون ذکر موضوع در اخیر) دو تالیف جداگانه به شمار آوردهاند اما به نظر این بنده وجه نخستین پسندیدهتر است زیرا علاوه بر آنکه در آغاز معرفی این کتاب گفتم مولف در حاشیه قبسات که مسلما پس از این هر دو کتاب نوشته تنها از عروه الوثقی فی شرح الشفا یاد کرده و اگر جز آن نیز شرحی بر شفا داشت مسلما از آن یاد میکرد.سید احمد از شاه عباس بهادرخان نام برده و او را دعا گفته.در مباحث کتاب از غیاثالدین بیشتر با تعریض و عناوین موهن یاد میکند تا آنجا که مطالعه کننده گمان میبرد که این کتاب را برای جنگ و ستیز و خردهگیری از وی تالیف کرده.از جمله کلماتی که درباره غیاثالدین منصور به کار برده این است: «التی سلکه غیاثالحکماء و المنصور بزعمه علی الاعداء»، «و اما ارکان کتابه ریاض الرضوان فهی خاویه علی عروشها» ، «فیلزم ان لا یکون صاحب الرضوان محصلا بمسئله من مسائل هذه الصناعه بطریق البرهان» (گ 16 نسخه ش 1788).در برگ مذکور پس از نقل مباحثه غیاثالدین منصور و ملا جلال دوانی درباره این جمله از الهیات شفا: «قال و الذی لاح لک من ذلک فی الطبیعیات کان غریبا» که منصور داستان آن را در حاشیه خود بر شفا نقل میکند چنین گوید: «و قد جری بینهما من المناقشات التی لا تجدی للعاقل نفعا».و شاید این از آن رو است که این کتاب از نخستین تالیفات مولف است زیرا دیگر مولفات او به خصوص حاشیه قبسات تقریبا خالی از این گونه تعریضات شدید است.
يادداشتهاي مربوط به مشخصات ظاهري اثر: نوع خط:نسخ.
يادداشتهاي مربوط به عنوانهاي مرتبط:
يادداشتهاي مربوط به نمايه ها، چکيده ها و منابع اثر: ماخذ فهرست: مجلد سوم، صفحه 2351-2353.
عنوانهاي گونه گون ديگر: حاشیه شفا
تاريخ: 20121017
محل و شماره بازیابی: 115256
اللغة |
عربي |
---|---|
العنوان |
مفتاح الشفا و العروه الوثقي = حاشيه شفا(از: سيد احمد علوي عاملي) |